گزیده اشعار ابوسعید ابوالخیر برای پروفایل

اشعار ابوسعید ابوالخیر
اشعار ابوسعید ابوالخیر

ابوسعید ابوالخیر از عارفان مشهور و شاعر ایرانی است که اگرچه چندان به شعر و شاعری نپرداخته اما نامش در صفحه ادبیات عرفانی ایران زمین حک شده و اندیشه های عارفانه اش زبانزد خاص و عام می باشد.

در وصف مقام و جایگاه بالای این مرد بزرگ همین بس که ابوعلی سینا درباره اش چنین گفته که “هر آن چه من می دانم او می بیند” و تا جایی پیش رفته که بسیاری او را هم رده مولانا و عطار دانسته اند.

در ادامه گلچینی از زیباترین اشعار ابوسعید ابوالخیر گردآوری کرده ایم، با آپرنگ باشید.

…..***…..

اشعار زیبای ابوسعید ابوالخیر

باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و بت‌ پرستی باز آ

این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ

***

ای چرخ بسی لیل و نهار آوردی
گه فصل خزان و گه بهار آوردی

مردان جهان را همه بردی به زمین
نامردان را بروی کار آوردی

***

اشعار کوتاه ابوسعید ابوالخیر

ای دلبر ما مباش بی دل بر ما
یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما

نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما
یا دل بر ما فرست یا دلبر ما

***

هرگز دلم از یاد تو غافل نشود
گر جان بشود مهر تو از دل نشود

افتاده ز روی تو در آیینهٔ دل
عکسی که به هیچ وجه زایل نشود

***

همچنین بخوانید : اشعار کوتاه و معروف شاعران ایرانی

ابوسعید ابوالخیر اغلب در وصف خدا و عشق و عرفان سروده است و همانند بسیاری از عارفان اندیشه هایش گاه مورد اعتراض و انتقاد عالمان دینی قرار می گرفته است.

این شاعر و عارف اندیشمند پس از مرگ در منطقه ای بین سرخس و ابیورد در ترکمنستان به خاک سپرده شد و آرامگاهش امروزه محل مقدس و زیارتی برای مردم به خصوص ترکمن ها محسوب می شود.

اشعار ابوسعید ابوالخیر برای پروفایل

گفتم صنما لاله رخا دلدارا
در خواب نمای چهره باری یارا

گفتا که روی به خواب بی ما وانگه
خواهی که دگر به خواب بینی ما را

***

در دیده به جای خواب آب است مرا
زیرا که به دیدنت شتاب است مرا

گویند بخواب تا به خوابش بینی
ای بی‌خبران چه جای خواب است مرا

***

دو بیتی های ابوسعید ابوالخیر

هرگاه که بینی دو سه سرگردان را
عیب ره مردان نتوان کرد آن را

تقلید دو سه مقلد بی‌ معنی
بدنام کند ره جوانمردان را

***

فردا که به محشر اندر آید زن و مرد
وز بیم حساب روی‌ها گردد زرد

من حسن ترا به کف نهم پیش روم
گویم که حساب من ازین باید کرد

***

اشعار ابوسعید ابوالخیر درباره عشق

از چهره عاشقانه ام زر بارد
وز چشم ترم همیشه آذر بارد

در آتش عشق تو چنان بنشینم
کز ابر محبتم سمندر بارد

***

مجنون تو کوه را ز صحرا نشناخت
دیوانه عشق تو سر از پا نشناخت

هر کس به تو ره یافت ز خود گم گردید
آن‌کس که تو را شناخت خود را نشناخت

***

از شبنم عشق خاک آدم گل شد
بس فتنه و شور در جهان حاصل شد

نشتر عشق بر رگ روح زدند
یک قطره از آن چکید و نامش دل شد

همچنین بخوانید : اشعار شیخ بهایی برای پروفایل