در عبور زندگی و در مسیر انسان بودن، همه در گذریم …. می رویم و می رویم تا آن جایی که سوت پایان زده شود و ما یک دل سیر استراحت کنیم از خستگی های راه … در این مسیر، در این فراز و نشیب ها، در این رفتن ها و ایستادن ها است که هر یک قصه ای می نویسیم، طرحی می نگاریم و خاطراتی به جا می گذاریم.
در ادامه مجموعه ای دلنشین از متن دلنوشته های طولانی برای خودم گردآوری کرده ایم، با آپرنگ باشید.
…..***…..
دلنوشته طولانی در مورد خودم
گاهی فکر می کنم اون طرف همه این دردها
این بی تابی ها، سردرگمی ها، تلاش ها، رفتن ها
یک نفر ایستاده و من رو به سوی خودش می خونه
کسی که صداش بهم انگیزه جلو رفتن می ده
و سایه نگاهش منو از خود بی خود می کنه
یک نفر که آشناتر از هر آشناییه
و غریبه تر از همه کسانی که نمی شناسم
گاهی آن قدر بهش نزدیکم که می تونم لمسش کنم
و گاهی اونقدر ازش دورم که از افق نگاهم خارج می شه
اون یک نفر شاید توی زندگی هر کسی وجود داشته باشه
و هر کسی یه اسمی براش گذاشته باشه …. برای من غریبه آشناست!
***
دلنوشته بلند و زیبا برای خودم
دلم گرفته از آدم هایی که هر کدوم یه نقاب رنگی به چهره شون کشیدن
و اون قدر توی نقش هایی که دارن غرق شدن
که خودشون هم یادشون رفته این چیزی که به صورتشون دارن فقط یه نقابه
نقابی که هر لحظه ممکنه بیفته و چهره واقعی و زشتشون رو به نمایش بزاره
دلم گرفته از این همه آدم نقاب دار و دنیایی که توی اون بی نقاب بودن جرم محسوب می شه!
***
دلنوشته طولانی و شاد برای خودم
این روزها حالم عجیب خوب است، طوری که با کوچک ترین چیزی از ته دل می خندم و شادی می کنم و از خدا می خواهم که این حال خوب را در من دایمی کند و از او به خاطر حال خوب امروزم سپاسگزارم… این روزها من خیلی چیزها را یافتم، مثلا حال خوبم را، خنده از ته دل را، شادمانی بی دلیل را و نعمت هایی که داشتم و نادیده گرفتم … این روزها عزمم را جزم کردم که به معنای واقعی کلمه آن طور که دوست دارم زندگی کنم، رویا بسازم و معجزه ها را باور کنم، چون حال دلم را عجیب خوب می کنند …
***
دلنوشته طولانی و غمگین برای خودم
گفت: خیلی می ترسم
گفتم: چرا؟
گفت: چون از ته دل خوشحالم … این جور خوشحالی ترسناک است…
پرسیدم: آخه چرا؟
جواب داد: وقتی آدم این جور خوشحال باشد سرنوشت آماده است چیزی را از آدم بگیرد!
