در ادب پارسی و در جمع شاعران بلند آوازه ایرانی بی تردید نام مولانا همچون ستاره ای پر نور است که درخشش آن تا بی نهایت عالم ادامه داشته و زمان و مکان را در نوردیده است.
این شاعر بزرگ اشعار زیبای متعدد به زبان فارسی و هر از گاه ترکی و عربی از خود به یادگار گذاشته که حتی بعد از گذشت صدها سال از لطافت و ظراوت آن ها کاسته نشده و هنوز که هنوز است خواندن آن ها شوری بی وصف در دل ها می اندازد.
در ادامه گزیده ای از اشعار مولانا که شامل ناب ترین و زیباترین آثار او می باشد گردآوری کرده ایم، با آپرنگ باشید.
……***……
اشعار کوتاه مولانا
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود
دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو بی تو به سر نمی شود
***
گر بیدل و بی دستم وز عشق تو پابستم
بس بند که بشکستم، آهسته که سرمستم
در مجلس حیرانی، جانی است مرا جانی
زان شد که تو می دانی، آهسته که سرمستم
***
شهرت و آوازه مولوی تنها به ایران و ایرانیان خلاصه نمی شود بلکه نام و اشعارش دور دنیا را چرخیده و زبانزد خاص و عام شده اند. این شاعر گرانقدر در بسیاری از کشورها به نام رومی شناخته شده است.
دو بیتی های مشهور مولانا
قند تويی زهر تويی بيش ميازار مرا
روضه اوميد تويی راه ده ای يار مرا
در کنج ویران مانده ام، خمخانه را گم کرده ام
هم در پی همخانه ام، هم خانه را گم کرده ام
سر حلقهٔ بزم و باده جویم کردی
بازیچهٔ کودکانِ کویم کردی
و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو
***
عمر که بی عشق رفت هیچ حسابش مگیر
آب حیاتست عشق در دل و جانش پذیر
***
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
***
ای در دل من میل و تمنا همه تو
و ندر سر من مایه سودا همه تو
هر چند به روزگار در مینگرم
امروز همه تویی و فردا همه تو
***
دلتنگم و دیدار تو درمان من است
بی رنگ رخت زمانه زندان من است
بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی
آنچ از غم هجران تو بر جان من است
***