در کوچه پس کوچه های شعر و در دامان ادب معاصر ایران زمین، شاعرانی همچون فروغ فرخزاد چراغ احساس شعر را روشن نگه داشتند و در لا به لای کلمات یک دنیا عشق و غم و زندگی گنجانده اند.
فروغ فرخزاد از معدود زنان شاعری است که با سرودن اشعاری جسورانه توانست نامش را در عرصه شعر معاصر تا ابد زنده نگه دارد و امروزه نیز طرفداران زیادی دارد که در شبکه های اجتماعی از اشعار او برای پروفایل استفاده می کنند.
در ادامه گلچینی از زیباترین اشعار فروغ فرخزاد گردآوری کرده ایم، با آپرنگ باشید.
…..***…..
شعر نو فروغ فرخزاد
آیا دوباره من از پله های کنجکاوی خود
بالا خواهم رفت
تا به خدای خوب
که در پشت بام خانه قدم می زند سلام بگویم ؟
***
شانههای تو …
قبلهگاه دیدگان پرنیاز من
شانههای تو،
مُهر سنگی نماز من!
***
فروغ فرخزاد با وجود عمر کوتاه خود توانست اشعار زیبایی از خود به یادگار بگذارد که نه تنها در زمان خود بلکه امروزه نیز از محبوبیت زیادی برخوردار هستند. او به چندین زبان خارجی مسلط بود و با فرهنگ اروپایی آشنایی داشت.
فرخزاد به سرودن اشعار نو و غزلیات زیبایش شهرت یافته و آثارش تاکنون به چندین زبان زنده دنیا ترجمه شده است.
دو بیتی های فروغ فرخزاد
این چه عشقی است که در دل دارم
من از این عشق چه حاصل دارممی گیریزی زمن و در طلبت
بازهم کوشش باطل دارم
***
من خیره به آینه و او گوش به من داشت
گفتم که چه سان حل کنی این مشکل ما رابشکست و فغان کرد که از شرح غم خویش
ای زن چه بگویم که شکستی دل ما را
***
نگه دگر به سوی من چه می کنی؟
چو در بر رقیب من نشسته ایبه حیرتم که بعد از این فریب ها
تو هم پی فریب من نشسته ای
***
فروغ فرخزاد بیش از همه از وضعیت نا به سامان و بی عدالتی هایی که در مورد زنان ایرانی در جامعه دیده می شد آزرده خاطر بود و کوشید تا در قالب هنر و شعر، اعتراض خود را فریاد بزند.
او در سن 32 سالگی و در اثر سانحه رانندگی از دنیا رفت.
اشعار عاشقانه فروغ
تمام شب آنجا میان سینه من کسی
ز نومیدی نفس نفس می زد
کسی به پا می خاست
کسی تو را میخواست…
***
دانی از زندگی چه می خواهم؟
من، تو باشم
تو
پای تا سر تو !
زندگی گر هزار باره بُوَد
بار دیگر تو
بار دیگر تو ..!
***
فرقی ندارد
چه ساعت از شبانه روز باشد
صدایت را که می شنوم
خورشید در دلم طلوع میکند
***
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداستمن به پایان دگر نیاندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
***
اشعار غمگین فروغ فرخزاد
هر چه دادم به او حلالش باد
غیر از آن دل که مفت بخشیدم
دل من کودکی سبکسر بود
خود ندانم چگونه رامش کرد
او که میگفت دوستت دارم
پس چرا زهر غم به جامش کرد
***
از بیم و امید و عشق، رنجورم
آرامـش جاودانه، میخواهمبر حسرت دل، دگر نیفزایم
آسایش بیکرانه میخواهم
***
اشعار فروغ فرخزاد درباره زندگی
من پشیمان نیستم
قلب من گوئی در آنسوی زمان جاریست
زندگی قلب مرا تکرار خواهد کرد
و گل قاصد که بر دریاچههای باد میراند
او مرا تکرار خواهد کرد
***
وقتی که زندگی من
هیچ چیز نبود
هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری
دریافتم
باید ، باید ، باید
دیوانه وار دوست بدارم
کسی را که مثل هیچکس نیست …
***
اشعار جنجالی فروغ فرخزاد
گفتم
که بانگ هستی خود باشم
اما
دریغ و درد
که زن بودم
همچنین بخوانید : اشعار هوشنگ ابتهاج