نوشتن درباره کفش هایی که می پوشیم موضوع جالب و در عین حال تاثیرگذاری است که می توان به عنوان موضوع انشای دانش آموزان پیشنهاد داد و صد البته اثر خوبی در تقویت قدرت نگارش و تخیل آن ها خواهد داشت.
به همین بهانه در ادامه دو انشای خواندنی درباره کفش برای نگارش پایه هشتم آماده کرده ایم که امیدواریم الهام بخش شما عزیزان در نوشتن انشاهای خلاقانه تر باشد، با آپرنگ باشید.
…..***…..
انشای زیبا درباره کفش برای کلاس هشتم
در دنیای پوشاک و مد، کفش به عنوان یکی از عناصر جذابیت که گویای سلیقه افراد نیز می باشد به شهرت رسیده است.
اگرچه دلیل اصلی استفاده از کفش حفظ سلامت پاها و راحتی انسان ها است اما در دنیای امروز که دلایل اولیه به وجود آمدن لوازم ضروری زندگی به فراموشی سپرده شده اند کفش به یک عنصر مهم در بیان شخصیت و شکل دهی استایل فرد تبدیل شده است.
کفش ها انواع مختلف دارند و دنیای کفش ها شامل کتانی ها، کفش های مجلسی، اسپرت، فانتزی و غیره می باشد. به علاوه برندهای مختلف در تولید کفش های زیباتر و راحت تر رقابت شدیدی با یکدیگر دارند اما به نظر من هر جفت کفش با توجه به کاربرد آن، راحتی یا اسپرت بودن، شیک یا ساده بودن داستانی در دل خود نهفته دارد.
بسیاری از آدم ها چندین جفت کفش در منزل خود دارند و هر روز با توجه به موقعیتی که در آن قرار می گیرند و حتی حال و هوای روزانه خود ممکن است کفش خاصی را انتخاب کنند. مثلا آیا امروز آسمان از ابرهای خاکستری پوشیده شده است؟ شاید پوشیدن یک جفت کفش تیره بهتر باشد یا شاید آسمان بسیار آفتابی و روشن است که کفش های رنگی و بهاری را می طلبد!
امروزه می توان گفت کفش توانسته خودش را به دنیای هنر و طراحی مدرن نیز وارد کند. شاید باورتان نشود اما طراحی خاص، فانتزی بودن یا حتی ترکیب رنگ های به کار رفته در تولید یک کفش می تواند احساسات گوناگونی را در دل آدم ها زنده کند.
در کنار همه این ها، کفش به عنوان یک همراه وفادار و همیشگی ما در زندگی، در هر قدمی که بر می داریم ما را همراهی کرده و باعث می شود مسیر زندگی مان به یک سفر هیجان انگیز و جذاب تر تبدیل شود.
در پایان باید گفت هر جفت کفش تنها یک عنصر ضروری در پوشاک انسان ها نیست بلکه یک تکه از خود فرد است. اگرچه با گذر زمان انتخاب کفش ها ممکن است تغییر کند اما داستانی که هر جفت کفش با خودش دارد برای همیشه باقی خواهد ماند.
انشای کوتاه درباره کفش برای پایه هشتم
روزی روزگاری یک فروشنده دوره گرد که کفش های مختلفی می فروخت وارد شهری بزرگ و رنگارنگ شد. هر یک از کفش های فروشنده داستانی منحصر به فرد داشتند که هر روز آن را برای یکدیگر تعریف می کردند اما داستان آن ها دیگر تکراری شده بود!
روزی یک کفش ورزشی جوان که از دنیای کسل کننده کفش های دور و برش خسته شده بود تصمیم گرفت از آن فروشنده و آن کفش ها جدا شده و سفری ماجراجویانه را آغاز کند. او با تلاش و هوشمندی تصمیمش را عملی کرد و پا به فرار گذاشت.
دنیای رنگارنگ شهر هیجان زده اش کرده بود و از خیابانی به خیابان دیگر می رفت که در مسیرش به یک جفت کفش مجلسی برخورد کرد. آن کفش اگرچه کهنه و پاره و رنگ و رفته بود اما زیبایی و طراحی خاصش خبر از دوران طلایی زندگی اش می داد.
این دو جفت کفش با وجود تفاوت در سلیقه و داستان خود تصمیم گرفتند با یکدیگر هم سفر شوند. آن ها رفتند و رفتند تا در مسیرشان به یک جفت کفش کوه پیمایی رسیدند. این کفش بسیار پیر بود اما از همان لحظه آشنایی با داستان پرش های پیروزمندانه و عبور از ارتفاعات آن دو را بسیار سرگرم کرد.
آن ها در نهایت به جاده ای طولانی رسیدند که به خارج از شهر منتهی می شود. حالا که دوستان خوبی برای هم شده بودند تصمیم گرفتند از دنیای شهر فاصله بگیرند و افق های دورتر را جستجو کنند. آن ها در مسیر ماجرجویی های خود به چالش های گوناگون برخورد کردند و تجربه های زیادی به دست آوردند.
اگرچه هر یک از کفش ها در ابتدا داستان خودش را داشت اما در این مسیر همه آن ها به جزئی از یک داستان بزرگ تر تبدیل شده بودند و نه به عنوان چند جفت کفش ساده بلکه به عنوان دوستانی صمیمی تا سال های سال با هم راه رفتند.
