امیر خسرو دهلوی از شاعران توانای فارسی زبان زاده هندوستان بود که به دلیل اشعار زیبا و نغز خود و پیروی از سبک سعدی شیرازی به عنوان سعدی هند شهرت یافت. او در زمینه های مختلف از جمله قصیده، غزل و مثنوی آثاری از خود به یادگار گذاشته که مورد توجه و تحسین شاعران و متن پردازان متعدد از جمله جامی قرار داشته است.
در ادامه مجموعه ای از اشعار امیر خسرو دهلوی برای پروفایل گردآوری کرده ایم، با آپرنگ باشید.
…..***…..
شعرهای امیر خسرو دهلوی
صبا آمد ولی دل باز نامد
غریب ما به منزل باز نامددل ما رفت با محمل نشینی
رود جان هم که محمل باز نامد
***
ابر می بارد و من می شوم از یار جدا
چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جداابر و باران و من و یار ستاده به وداع
من جدا گریه کنان، ابر جدا، یار جدا
***
جان است آن یار نکو، رفته دل خسرو در او
گر دل نرفته است این بگو، این گو که جان من کجا
***
اشعار کوتاه امیر خسرو دهلوی
ناخدا در کشتی ما گر نباشد گو مباش
ما خدا داریم ما را ناخدا در کار نیستخلق می گوید که خسرو بت پرستی می کند
آری آری می کنم با خلق ما را کار نیست
***
ما ز گریه چون نمک بگداختیم
تو ز خنده شکرستانی هنوزجان ز بند کالبد آزاد گشت
دل به گیسوی تو زندانی هنوزپیری و شاهد پرستی هم خوشست!
خسروا تا کی پریشانی هنوز؟
***
تو در خواب خوش و من بی تو هر شب
شمارم تا سحر سیارگان رازبس کاین رنج من به می نگردد
ز من بگرفته دل غم خوارگان را
***
ای معدن ناز، ناز تا کی؟
بر من در تو فراز تا کی؟در حسرت یک نظر بمردیم
چشم تو به خواب ناز تا کی؟تو ابروی خویش می پرستی
در قبله کج نماز تا کی؟
***
باغ در ایام بهاران خوش است
موسم گل با رخ یاران خوشستچون گل نوروز کند نافه باز
نرگس سرمست در آید به ناز
***
هر دو عالم، قیمت خود گفته ای
نرخ بالا کن که ارزانی هنوز
***
دو بیتی های امیر خسرو دهلوی
صد هزاران آفرین جان آفرین پاک را
کافرید از آب و گل سروی چو تو چالاک راتلخ می گویی و من می بینمت از دور و بس
زهر کی آید فرو، گر ننگرم تریاک را
***
خبرت هست که از خویش خبر نیست مرا
گذری کن که ز غم راهگذر نیست مراگر سرم در سر سودات رود نیست عجب
سر سودای تو دارم غم سر نیست مرا