پروین اعتصامی از شاعران توانا و از بانوان فرهیخته عرصه ادب و هنر است که به دلیل سرودن اشعار نغز و سرشار از خرد و حکمت، نامش در فهرست برترین شعرای ایران زمین جای گرفته است.
اعتصامی در اشعارش از سبک مناظره بهره برده و در اغلب آثارش سعی کرده اندرزهای حکیمانه ای به مخاطب منتقل کند، حکمتی که در کمتر شعر و متن می توان مشابه آن را یافت.
در ادامه گلچینی از زیباترین اشعار پروین اعتصامی برای پروفایل گردآوری کرده ایم، با آپرنگ باشید.
…..***…..
اشعار کوتاه پروین اعتصامی
گویمت شرط نیکنامی چیست
زانکه این نکته بایدت خواندنخاری از پای عاجزی کندن
گردی از دامنی بیفشاندن
***
زندگی جز نفسی نیست، غنیمت شمرش
نیست امید که همواره نفس بر گردد
***
هر بلائی کز تو آید نعمتی است
هر که را رنجی دهی آن راحتی استزان به تاریکی گذاری بنده را
تا ببیند آن رخ تابنده را
***
بهترین شعرهای پروین اعتصامی
هر بلائی کز تو آید نعمتی است
هر که را رنجی دهی آن راحتی استزان به تاریکی گذاری بنده را
تا ببیند آن رخ تابنده را
***
آن کس که همنشین خرد شد، ز هر نسیم
چون پر کاه بی سر و سامان نمی شوددین از تو کار خواهد و کار از تو راستی
این درد با مباحثه درمان نمی شود
***
پروفایل اشعار پروین اعتصامی
لانه بسی تنگ و دلم تنگ نیست
بس هنرم هست، ولی ننگ نیستکار خود، ای دوست نکو می کنم
پارگی وقت رفو می کنم
***
عافیت از طبیب تنها نیست
هر ز دارو، هم از پرستار استهر کجا نقطه ای و دایره ایست
قصه ای هم ز سیر پرگار استرو که اول حدیث پایه کنند
هر کجا گفتگوی دیوار است
***
اینـــــــــکه خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پـــــــــــــــــــروین استگر چه جز تلخــــــــــــی از ایام ندید
هر چه خواهی سخنش شیـرین استصاحب آن همه گفتــــــــــــــــــار امروز
سائل فاتحـــــــــــــــــه و یاسین استدوستان به که زوی یـــــــــــــاد کنند
دل بی دوست دلی غمگیــــــــن است
***
اشعار پروین اعتصامی مناظره
سیر یک روز طعنه زد به پیاز
که تو مسکین چهقدر بد بوییگفت : از عیب خویش بی خبری
زان ره، از خلق عیب می جویی
***
مشو خود بین، که نیکی با فقیران
اولین فرض بودست اغنیا راز محتاجان خبر گیر، ای که داری
چراغ دولت و گنج غنا رابه وقت بخشش و انفاق، پروین
نباید داشت در دل جز خدا را
***
بی رنج، زین پیاله کسی می نمی خورد
بی دود، زین تنور بکس نان نمی دهندتیمار کار خویش تو خود خور، که دیگران
هرگز برای جرم تو، تاوان نمی دهند
***
ز غم مباش غمین و مشو ز شادی شاد
که شادی و غم گیتی نمی کنند دوام
***
بخشی از شعر اشک یتیم پروین اعتصامی
آن پارسا که ده خَرَد و مُلک، رهزن است
آن پادشا که مال رعیّت خورد، گداستبر قطره سرشک یتیمان نظاره کن
تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست