انشای کودکانه درباره خدا برای دانش آموزان (پایه چهارم و پنجم ابتدایی)

انشای کودکانه درباره خدا
انشای کودکانه درباره خدا

انشا درباره خداوند یکی از بهترین موضوعات انشا است که می تواند دیدگاه و بینش خوبی درباره خداوند در ذهن کودکان ایجاد کرده و به آن ها این فرصت را دهد که جدی تر به خداوند و نعمت هایی که به ما در زندگی بخشیده فکر کنند.

در ادامه دو انشای زیبا درباره خدا برای دانش آموزان پایه چهارم و پنجم ابتدایی آماده کرده ایم که می تواند الهام بخش کودکان دبستانی باشد، با آپرنگ باشید.

…..***…..

انشا درباره خدا برای پایه چهارم دبستان

انشایم را با نام خداوند شروع می کنم، خدایی که از همه چیز و همه کس بزرگ تر است و همیشه مراقب ما است. او ما را می بیند و حرف ها و دعاهای ما را می شنود و در مشکلات به ما یاری می رساند.

مادرم می گوید خداوند هزاران هزار صفت خوب دارد، مثلا مهربان، بخشنده، روزی رسان، زندگی بخش، یاری رسان و آمرزنده است و ما انسان ها هم باید سعی کنیم صفات خود خدا را در دل خودمان تقویت کنیم، مثلا سعی کنیم مانند خدا به دیگران مهربانی بورزیم، به نیازمندان کمک کنیم، کینه در دل نداشته باشیم و دیگران را ببخشیم.

من می دانم خدا را نمی شود دید اما نشانه های او در همه جای دنیا وجود دارد، او این جهان را خلق کرده و همه موجودات را به وجود آورده است. این طبیعت زیبا و چهار فصل رنگارنگ و باران و برف و باد همه از مخلوقات خداوند هستند.

از همه این ها مهم تر ما انسان ها نیز آفریده خداوند هستیم که خدا ما را خلیفه الله نامیده است و به ما عقل و شعور داده تا فکر کنیم و زندگی خود را به بهترین شکل ممکن بسازیم.

مادرم به من یاد داده که برای خوشحال شدن خداوند باید انسان خوبی باشم و به توصیه های خدا که در قرآن آمده است و همچنین سخنان پیامبران و امامان گوش داده و عمل کنم. اگر خداوند از ما خوشنود و راضی باشد ما همه چیز خواهیم داشت اما نارضایتی خداوند از ما اصلا سرانجام خوبی ندارد.

انشا درباره خدا برای پایه پنجم دبستان

من خداوند را دوست دارم زیرا قدرتمندترین فرمانروا و بزرگ ترین خالق و مهربان ترین مهربانان است. او روزی همه موجوداتش از گیاهان، حیوانات تا انسان ها را می دهد و نسبت به همه آن ها مهربان است.

ما انسان ها با وجود این که می دانیم هر چه در زندگی داریم از خداوند است و بدون اجازه او برگی از درخت بر زمین نمی افتد اما بسیاری از اوقات او را فراموش می کنیم. مثلا یادمان می رود که نباید جلوی دیگران خم و راست شویم و به خاطر هر چیزی خودمان را کوچک کنیم، یا فراموش می کنیم که خواسته های خود را تنها از خدا بخواهیم، یادمان می رود که به نیازمندان کمک کنیم و ساعاتی از روز را به عبادت خدا بپردازیم.

پدرم می گوید ما باید همواره شکرگزار خدا باشیم به خاطر همه نعمت هایی که در زندگی به ما داده است. شاید فکر کنیم نفس کشیدن اصلا نعمت مهمی نیست اما در واقع مهم ترین نعمت زندگی ما نفس کشیدن است که امکان زندگی کردن به ما بخشیده است.

من سعی می کنم هر روز صبح که از خواب بیدار می شوم خدا را به خاطر چیزهایی که در زندگی دارم، مثلا پدر و مادر خوب، معلم خوب، دوستان خوب، خانه، اسباب بازی هایم، دفتر و کتاب هایم و به خاطر این که سلامت هستم شکر بگویم.

به گفته پدرم خداوند در قرآن فرموده شکر نعمت باعث زیاد شدن آن می شود و این خیلی خوب است و به ما انگیزه بیشتری برای شکرگزاری می دهد.