انشا درباره برف برای پایه یازدهم و دوازدهم (فوق العاده زیبا و ادبی)

انشای ادبی درباره برف
انشای ادبی درباره برف

به بهانه فرا رسیدن فصل زمستان و بارش اولین برف در سرمای استخوان سوز، در ادامه دو انشای ادبی در مورد برف برای دانش آموزان پایه یازدهم و دوازدهم آماده کرده ایم که امیدواریم الهام بخش شما عزیزان در نگارش انشاهای زیباتر باشد، با آپرنگ باشید.

…..***…..

انشای ادبی درباره برف برای پایه یازدهم

به فصل زمستان قدم گذاشته ایم، فصلی که هوای سرزمین برف ها و یخ ها را با خودش آورده و آفتاب به خاطر دل دانه های زیبای برف، چهره درخشانش را پشت ابرهای تیره و تار پنهان کرده است.

در این سردترین روز زمستانی، آسمان همچون ساحره ای قصه گو داستانش را آغاز کرده و هر دانه برف همچون کلمات جادویی هستند که صدای آسمان را به گوش زمین می رسانند. دانه هایی که با رقصی آهسته در دل خاک آرمیده و در کنار هم دنیای اطراف ما را به سرزمینی سفید پوش و زیبا تبدیل کرده اند.

من نیز با زمستان همراه می شوم و آرام و بی صدا روی برف ها راه می روم. صدای قدم هایم که تا عمق برف ها فرو می رود از زیباترین آهنگ هایی است که تا به حال شنیده ام. بارش برف حکایت آرامش و شکوه را سر داده و من عاشق این که در آرامش خدا گونه پیرامونم محو شوم و در دنیای تخیلات به پرواز در آیم.

درختان نیز از این همه زیبایی بی نصیب نمانده اند و شاخه های خود را تا آن جا که توانسته اند برافراشته اند تا مامن این دانه های زیبا باشند. هر چند گاه پرنده ای خسته روی شاخه ای می نشیند و با یک حرکت خود بارانی از این زیبایی را از فراز شاخه ها به دل خاک راهی می سازد.

نگاه کن و ببین که برف طبیعت را به گونه ای شگفت انگیز نقاشی کرده و شاهکاری آفریده که از طراوت و شگفتی سرشار است. آری! زمستان فصل سکوت است و چه حکایت های زیبایی که در سکوت سپید رنگ این فصل جاری است.

انشای کوتاه درباره برف برای پایه دوازدهم

در یک صبح زمستانی که طبیعت غرق در سکوت است، خداوند پهنه آسمان و زمین را به صفحه ای سفید و شگفت انگیز تبدیل کرده و دانه های برف همچون قلم هایی نرم و سفید رنگ، از زیبایی و عشق بر روی آن می نگارند.

زمستان فصل عاشقی آسمان و زمین است و بارش برف سمفونی دلنشین و روح نوازی که آسمان برای زمین می نوازد و زمین تشنه عشق، با تمام وجود هر دانه را از هوا می رباید.

بی صبرانه چنین روزی را انتظار می کشیدم، روزی که شال و کلاه کرده و خودم را به هوایی بسپارم که غرق در سپیدی و یک رنگی شده است و من عاشق همین یک رنگی زمستان هستم. همین که هر دانه برف از تازگی و پاکیزگی خبر می دهد و دل ما را به احساس شعف و انرژی مثبت دعوت می کند.

قدم زدن روی برف هایی که در صف انتظار برای محو شدن در دل زمین هستند عجب حال خوشی دارد و تماشای نقاشی زیبایی که از آرامش و سکوت تصویر شده است چقدر لذت بخش است.

با دستانم برف سرد و نرم را لمس می کنم و با این کار حس می کنم دنیایم از نو زنده شده و من خودم را در میان زیبایی و حس خوب رها می سازم.