انشا درباره ضرب المثل بار کج به منزل نمی رسد برای کلاس هفتم (خواندنی و کوتاه)

انشا درباره بار کج به منزل نمی رسد
انشا درباره بار کج به منزل نمی رسد

ضرب المثل “بار کج به منزل نمی رسد” از آن ضرب المثل هایی است که به ما گوشزد می کند برای دستیابی به اهداف خود نباید از روش های نادرست استفاده کرده و دقت کنیم که مسیر نادرست به هدف درستی نخواهد رسید.

در ادامه دو انشای خواندنی درباره ضرب المثل بار کج به منزل نمی رسد برای دانش آموزان پایه هفتم آماده کرده ایم که امیدواریم الهام بخش شما عزیزان باشد، با آپرنگ باشید.

…..***…..

انشای کوتاه درباره بار کج به منزل نمی رسد

وقتی پای حرف های بزرگان فامیل از جمله پدربزرگ ها می نشینیم لا به لای صحبت های خود از ضرب المثل های زیادی استفاده می کنند که یکی از جالب ترین آن ها ضرب المثل “بار کج به منزل نمی رسد” می باشد.

این ضرب المثل در واقع به ما تذکر و هشدار می دهد که اگر برای رسیدن به هدف یا خواسته قلبی خود بخواهیم دست به دامان شیوه های نادرست شده یا از مسیر غلط به آن برسیم در نهایت نه تنها به هدف خود دست نخواهیم یافت بلکه ممکن است دچار ضرر و زیان نیز شویم.

این ضرب المثل در زندگی روزمره ما کاربرد زیادی دارد. به عنوان مثال زمانی که فروشنده ای با دروغ گویی و تبلیغ نادرست درباره کالایش سعی می کند آن را به مشتری بفروشد یا زمانی که یک معمار بر خلاف وعده اش، ساختمان های محکم و استاندارد تحویل مردم نمی دهد یا دانش آموزی که با تقلب می خواهد نمره خوبی در امتحان به دست بیاورد.

همه این موارد نمونه های بار کجی هستند که هرگز به منزل و مقصود نخواهند رسید.

این ضرب المثل به ما یادآوری می کند که برای دستیابی به اهداف و موفقیت به جای آن که به دنبال راه های میان بر اما غلط باشیم بهتر است با تعهد، تلاش و برنامه ریزی سعی کنیم مسیر درست را طی کرده و به موفقیت برسیم.

امیدوارم همه ما به ضرب المثل های شیرین فارسی که در دل شان یک دنیا در و گوهر پنهان شده توجه داشته باشیم و از نکات آموزنده آن ها در زندگی خود بهره ببریم.

داستان کوتاه درباره بار کج به منزل نمی رسد

در محله ما یک مغازه بزرگ وجود دارد که به دلیل نزدیک بودن به خانه ما، گاهی مجبور می شوم از آن جا خرید کنم. صاحب مغازه یک مرد خشن و بد اخلاق است و همیشه قیمت های اجناسش از سایر مغازه ها بالاتر است.

همچنین بارها دیده ام که با این که به تازگی بار روغن یا برنج برای او آمده است، به مشتریانش به دروغ می گوید هنوز بار نرسیده است و به امید گران تر شدن آن ها را در انبارش احتکار می کند.

من هر بار که گذرم به این مغازه می افتد با اکراه وارد آن می شوم و با دیدن برخورد صاحب مغازه با مشتریان و قیمت های فضایی اش با عصبانیت از مغازه خارج می شوم. با این که این مرد در محله ما به عنوان یک فرد محتکر و گران فروش شناخته شده اما با گران فروشی اش توانسته ثروت زیادی جمع کند، مغازه اش را بزرگ کرده و خانه بسیار مجللی هم در محله دیگر دارد.

من با دیدن رفتار ناشایست این فرد همیشه برایم جای سوال بود که چرا خداوند اجازه می دهد چنین افرادی به ثروت زیادی برسند و چرا او با وجود احتکار و گران فروشی به سزای اعمالش نمی رسد تا این که در صبح سرد زمستانی که مثل همیشه با اکراه تمام به سمت مغازه او رفتم با صحنه بسیار شوکه کننده ای روبرو شدم. مغازه به طور کامل در آتش سوخته بود!

گویا شب گذشته بخاری داخل مغازه روشن مانده و یکی از کالاهای داخل انبار مرد مغازه دار روی بخاری افتاده و تمام مغازه را به آتش کشیده شده بود. با وجود تلاش آتش نشانان تمام کالاهای مغازه در آتش سوخته بود و مرد مغازه دار هاج و واج با چهره دودی و گریان مقابل مغازه اش ایستاده بود.

آن جا بود که به حکمت خداوند پی بردم و این ضرب المثل معروف در ذهنم مرور شد که “بار کج هرگز به منزل نمی رسد”.