انشا درباره ای که دستت می رسد کاری بکن با مقدمه و نتیجه (جالب و خواندنی)

انشا درباره ای که دستت می رسد کاری بکن
انشا درباره ای که دستت می رسد کاری بکن

یکی از ابیات بسیار زیبای سعدی شیرازی بیت مشهور “ای که دستت می رسد کاری بکن، پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار” است که مفاهیم بسیار زیبای اخلاقی و معنوی را در خود گنجانده است و می تواند موضوع بسیار جالبی برای زنگ انشا باشد.

در ادامه دو انشای زیبا درباره ای که دستت می رسد کاری بکن برای دانش آموزان نوجوان آماده کرده ایم که امیدواریم الهام بخش شما عزیزان باشد، با آپرنگ باشید.

…..***…..

انشای کوتاه درباره ای که دستت می رسد کاری بکن

مقدمه: همه ما انسان ها در زندگی خود گاهی به کمک دیگران نیاز داریم زیرا زندگی یک سفر پر فراز و نشیب است که هر یک از ما ممکن است برای عبور از صخره ها و فرازهای آن لازم باشد دست دیگران را بگیریم.

بدنه: مصرع زیبای ای که دستت می رسد کاری بکن یکی از مصرع های زیبای استاد سخن، سعدی شیرازی است که درون خود مفاهیم زیبای اجتماعی نهفته دارد. این مصرع به ما می گوید همه ما توانایی های منحصر به فرد خودمان را داریم و تا زمانی که در این دنیا زندگی می کنیم می توانیم با کمک کردن به دیگران و دست دیگران را گرفتن گره ای از کار آنان باز کنیم.

این مصرع خطاب به همه انسان ها است، فرقی ندارد زن باشی یا مرد، کودک باشی یا بزرگسال، پیر باشی یا جوان، همه ما در هر سن و سالی و با هر جنسیت و فرهنگی کارهایی از دست مان بر می آید که شاید دیگران قادر به انجامش نباشند و باید از توانایی های خود در بهتر کردن زندگی خود و همچنین دیگران کمال بهره را ببریم.

هر انسانی در زندگی خود ممکن است با سختی ها و مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کند و هرگز این گونه نیست که کسی از ابتدا تا پایان زندگی خود هیچ دغدغه ای نداشته و نیازی به کمک دیگران پیدا نکند.

همان طور که دیگران گاه به کمک ما محتاج می شوند و باید دست آن ها را بگیریم، خود ما نیز گاه دست طلب به سوی دیگران دراز کرده و از آن ها درخواست کمک می کنیم. زیبایی روابط اجتماعی نیز در کمک کردن به دیگران نهفته است و این مسئولیت اجتماعی تک تک ما انسان ها می باشد.

نتیجه: جناب سعدی شیرازی در مصرع ای که دستت می رسد کاری بکن از همه ما می خواهد تا زمانی که قدرت و توانایی کمک کردن به دیگران را داریم آن را دریغ نکرده و بدانیم روزی ممکن است خود نیز در جایگاه آن ها قرار گرفته و نیازمند شویم.

انشای زیبا درباره ای که دستت می رسد کاری بکن

چند روزی است که این مصرع سعدی که می گوید “ای که دستت می رسد کاری بکن” در ذهنم مرور می شود و به معنی زیبای آن فکر می کنم.

به نظرم از این مصرع دو برداشت می توان داشت. برداشت اول کمک به دیگران است. سعدی از ما می خواهد تا زمانی که زنده هستیم، نفس می کشیم و توانایی کمک کردن به دیگران را داریم آن را از کسی دریغ نکرده و به اطرافیان خود کمک کنیم تا بتوانند از فراز و نشیب های زندگی خود راحت تر عبور کنند.

ما انسان ها موجوداتی اجتماعی هستیم و جامعه بزرگ ما با کنار هم بودن و دست یکدیگر را گرفتن معنا پیدا می کند. فکرش را بکنید در جامعه ای زندگی می کردیم که هیچ کس به فکر دیگری نبود و دست دیگری را نمی گرفت چه فاجعه ای پیش می آمد.

برداشت دوم که من از این مصرع زیبا دارم این است که احساس می کنم سعدی از ما می خواهد تا وقتی توانایی، جوانی و زندگی خود در این دنیا را داریم و تا زمانی که دیر نشده هر کاری می توانیم انجام دهیم و توشه ای برای آخرت خود جمع کنیم.

مصرع دوم این بیت می گوید “پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار” یعنی قبل از آن که کار از کار گذشته، جوانی ات به پیری، زندگی ات به مرگ و توانایی هایت به ناتوانی تبدیل شود هر کاری که از دستت بر می آید انجام بده تا مبادا در روز پیری یا مرگ دچار حسرت و پشیمانی به خاطر عمر از دست رفته و کارهای نکرده شوی.