یکی از جالب ترین موضوعات انشا برای پایه های مختلف تحصیلی این است که از آن ها خواسته شود خودشان را به جای شخصیت های مختلف فرض کرده و از زبان آن ها بنویسند. ما در این مقاله به سراغ شغل جنگلبانی رفته ایم و در ادامه دو انشای جالب درباره تصور کنید یک جنگلبان هستید برای دانش آموزان پایه هفتم آماده کرده ایم که امیدواریم الهام بخش شما عزیزان باشد، با آپرنگ همراه باشید.
…..***…..
انشای کوتاه درباره تصور کنید یک جنگلبان هستید
من یک جنگلبان هستم و تاکید می کنم جنگلبانی شغل من نیست بلکه زندگی و هویت و دنیای من است زیرا من علاقه بسیار زیادی به تمامی موجودات زنده از گیاهان و درختان گرفته تا حیوانات مختلف دارم و به نعمت زندگی که به هر موجود زنده ای داده شده احترام می گذارم.
بله! من یک جنگلبان هستم و هنرم محافظت از جنگل و همه زندگی های درون آن است. هر صبح با این امید از خواب بیدار می شوم که بتوانم به موجوداتی که در خطر قرار گرفته اند یا بیمار شده اند کمک کنم و هر شب با این فکر به خواب می روم که آیا در روزی که گذشت در راه مراقبت از جنگل همه تلاشم را کرده ام یا خیر؟
جنگلبانی کار دشوار و خطرناکی است زیرا ممکن است در هر لحظه با شکارچیان بی رحمی که تنها هدف شان شکار موجودات بی گناهی همچون آهو و پلنگ و غیره می باشد روبرو شده و لازم باشد برای دفاع از جنگل مقابل آن ها قد علم کنم اما من به هیچ وجه به خطراتی که در راهم وجود دارد اهمیت نمی دهم زیرا تمام دغدغه ام حفاظت از جنگل و طبیعت زیبا و موجودات زنده درون آن است.
نمی دانم واقعا شکارچیانی که با شکار بی رویه و غیر قانونی خود حتی ممکن است باعث انقراض نسل یک حیوان کمیاب شوند در دل خود چه فکری می کنند که دست به چنین شرارت هایی زده و به جنگل و حیواناتش آسیب می رسانند اما خوب می دانم من و امثال من با عشق سرشاری که نسبت به حیوانات در سینه داریم هرگز اجازه نخواهیم داد آن ها به اهداف پلید خود برسند و در این راه از جان خود نیز مایه خواهیم گذاشت.
به امید روزی که هر انسانی برای طبیعت اطراف خود درست مثل یک جنگلبان باشد و دیگر هیچ شکارچی در دنیا جرات تجاوز به جنگل را نداشته باشد.
انشای خواندنی درباره تصور کنید یک جنگلبان هستید
من در یکی از بهترین شغل های دنیا یعنی جنگلبانی مشغول به کار هستم و آن قدر عاشق کارم هستم که آن را با پردآمدترین شغل های دنیا نیز عوض نمی کنم. جنگلبانی شغل و زندگی و دنیای من است و من زندگی ام را با بوی طبیعت بکر و صدای پرندگان و تماشای جنب و جوش حیوانات مختلف گره زده ام.
من یک کلبه چوبی در دل جنگل دارم که گاهی شب ها نیز در آن جا می خوابم تا از همه اتفاقاتی که در جنگل می افتد زود با خبر شوم. در طول روز نیز معمولا به بخش های مختلف جنگل از دورترین نواحی گرفته تا بکرترین نواحی سر می زنم تا اگر حیوانی به کمک نیاز داشته باشد به او کمک کنم.
به علاوه گاهی تله هایی را که شکارچیان به صورت مخفیانه در جنگل جای گذاری کرده اند پیدا می کنم و هر از گاه نیز متاسفانه با حیواناتی که توسط انسان های بی رحم زخمی شده اند روبرو می شوم که من را غصه دار می کند.
حفاظت از جنگل تنها به این موارد ختم نمی شود بلکه لازم است از گیاهان و درختان نیز در برابر بی رحمی های هم نوعانم محافظت کنم زیرا برخی افراد سودجو به صورت غیر مجاز دست به قطع کردن درختان می زنند تا از چوب آن ها استفاده کنند و به این طریق به جنگل آسیب می رسانند.
من شغلم را بسیار دوست دارم و همیشه از خداوند می خواهم سلامتی و نیروی کافی به من بدهد تا بتوانم از موجودات بی دفاع جنگل در برابر انسان های خودخواه حفاظت کنم اما از همه انسان ها نیز می خواهم هوای حیوانات و طبیعت را داشته باشند و اجازه ندهند افراد سودجو به نیت های پلید خود برسند.
