انشا درباره تلاش مهم تر است یا استعداد برای کلاس چهارم و پنجم (روان و کودکانه)

انشا درباره تلاش مهم تر است یا استعداد
انشا درباره تلاش مهم تر است یا استعداد

موضوعات سوالی برای انشا نویسی راهی عالی برای درگیر کردن ذهن کودکان و نوجوانان است تا برای یافتن پاسخ درست، خوب فکر کرده و از سطح به عمق سوال بروند.

در ادامه دو انشای ساده در مورد تلاش مهم تر است یا استعداد برای دانش آموزان پایه چهارم و پنجم دبستان آماده کرده ایم که امیدواریم الهام بخش شما عزیزان باشد، با آپرنگ باشید.

…..***…..

انشای کودکانه درباره تلاش مهم تر است یا استعداد

هم تلاش و هم استعداد هر دو برای موفق شدن در زندگی مهم هستند و افرادی که از استعداد زیادی برخوردار هستند و تلاش زیادی برای رسیدن به اهداف خود می کنند می توانند زندگی خوبی برای خودشان درست کنند.

اما برای جواب دادن به این سوال که تلاش مهم تر است یا استعداد باید کمی بیشتر فکر کنیم. به نظر من استعداد بدون تلاش هرگز نتیجه ای ندارد چون در اقوام خودمان چند نفر را می شناسم که خیلی با استعداد و باهوش هستند اما تنبلی و کم کاری کردن باعث شده یک زندگی خیلی معمولی داشته باشند.

از طرف دیگر تلاش کردن در زمینه ای که هیچ استعدادی در آن وجود ندارد ممکن است سخت باشد اما به نظرم در نهایت می تواند نتیجه خوبی داشته باشد هر چند برای رسیدن به نتیجه زمان بیشتری لازم خواهد بود.

مثلا دختر خانم یکی از دوستان خانوادگی ما از کودکی استعداد زیادی در نقاشی کشیدن نداشته است اما به دلیل علاقه زیاد، از کودکی او را به کلاس نقاشی فرستادند. او سال های سال تلاش کرد و الان یک نقاش حرفه ای شده است.

این دختر خانم خودش به من گفت که نسبت به بعضی از دوستانش که در نقاشی خیلی با استعداد بودند زمان و تلاش بیشتری صرف نقاشی کرده و الان درست مثل بسیاری از آن ها در کارش بسیار موفق می باشد. بنابراین به نظرم تلاش مهم تر از استعداد است.

انشای ساده در مورد تلاش مهم تر است یا استعداد

مادرم برایم تعریف کرده که در دوران تحصیلش یک دانش آموز در کلاس شان بود که از نظر درسی اصلا وضعیت خوبی نداشت و بین بچه ها شایعه شده بود که از کودکی یک بچه بی استعداد و کم هوش بوده که خواندن و نوشتن را بسیار دیرتر از هم سن و سالانش یاد گرفته بود.

او بسیار مهربان بود و سعی می کرد با همه رفتار خوبی داشته باشد اما بچه های دیگر معمولا سر به سر او گذاشته و مسخره اش می کردند، به خصوص زمانی که پایین ترین نمره کلاس را می گرفت یا هنگام جواب دادن به معلم دچار لکنت زبان می شد.

یک روز سر یکی از کلاس ها به دلیل لکنت زبان به شدت مورد تمسخر بچه ها قرار گرفت و همکلاسی هایش با لقب هایی مثل خنگ و کودن باعث اذیت او شدند. او آن روز بسیار سرخورده شد و برای دو تا سه روز غایب بود تا این که دوباره به مدرسه برگشت اما گویا چیزی در درون او عوض شده بود.

او از آن زمان به بعد با وجود لکنت زبان همیشه برای پاسخ دادن درس ها داوطلب می شد، با وجود نمرات پایین تکالیفش را دقیق انجام می داد و همیشه سوال های خود را از معلم می پرسید تا درس را خوب متوجه شود تا این که به مرور نمراتش بهتر شد، لکنت زبانش بهبود پیدا کرد و برای پاسخ دادن به سوالات معلم داوطلب می شد.

او دانش آموز ظاهرا بی استعدادی بود اما با تلاش مضاعف خود توانست بر مشکلاتی همچون کمبود استعداد و لکنت زبان غلبه کرده و به عنوان یک دانش آموز نمونه شناخته شود. او در حال حاضر یکی از دوستان صمیمی مادرم است و به عنوان یک پزشک دلسوز و حرفه ای شناخته شده است تا ثابت کند تلاش مهم تر از استعداد می باشد.