انشا درباره صدای به هم خوردن برگ ها برای کلاس چهارم و پنجم (ساده و کودکانه)

انشا درباره صدای به هم خوردن برگ ها
انشا درباره صدای به هم خوردن برگ ها

نگارش درباره صداهای طبیعت به تقویت قوه تخیل کودکان کمک زیادی کرده و باعث می شود بتوانند آن چه را که در ذهن خود بال و پر می دهند راحت تر به روی کاغذ آورده و بیان کنند.

در ادامه دو انشای کودکانه درباره صدای به هم خوردن برگ ها برای دانش آموزان پایه چهارم و پنجم آماده کرده ایم که امیدواریم الهام بخش شما عزیزان باشد، با آپرنگ باشید.

…..***…..

انشای ساده درباره صدای به هم خوردن برگ ها برای کلاس چهارم

من و خانواده ام هر سال در فصل تابستان به مدت یک هفته به روستای پدربزرگم می رویم و در برداشت محصولات باغ میوه به او کمک می کنیم. در این باغ انواع درختان میوه از جمله سیب، زردآلو، گوجه سبز و انگور وجود دارد که با هر نسیمی برگ های آن ها به هم برخورد کرده و صدای به هم خوردن برگ ها در فضای باغ پخش می شود.

من عاشق صدای به هم خوردن برگ های باغ هستم و همیشه مدت ها در یک جا نشسته و به این صدا گوش می دهم. این صدا یک آوای طبیعی است و من احساس می کنم باغ پدربزرگ با ایجاد این صدا با من حرف می زند و درباره اتفاقاتی که در طول سال برایش رخ داده با من گفتگو می کند.

گاهی هم احساس می کنم باد با وزش نرم و آهسته خود درختان را نوازش می کند و آن ها که بسیار قلقلکی هستند شروع به تکان دادن شاخه های خود کرده و برگ ها به هم برخورد می کنند که این صدای به هم خوردن برگ ها بسیار شاد به نظر می رسد و مثل این است که درختان در حال خندیدن هستند.

به نظرم ما با توجه کردن به طبیعت می توانیم چیزهای بسیار جالبی درباره آن کشف کنیم. طبیعت با صداهای خودش با ما حرف می زند اما در شلوغی نمی توانیم صدای آن را بشنویم.

انشای زیبا درباره صدای به هم خوردن برگ ها برای پایه پنجم

صدای به هم خوردن برگ درخت ها یکی از دلنشین ترین صداهای طبیعت است و من عاشق این صدا هستم.

کوچه ای که ما در آن زندگی می کنیم یک کوچه درختی پر از درختان چنار بلند و تنومند است و به خصوص در فصل پاییز که نسیم می وزد برگ های خشک درختان به هم برخورد کرده و صدای آن ها با خش خش برگ های زردی که زیر پاهای ما هستند ترکیب شده و یک جور موسیقی بسیار قشنگ درست می کنند که بسیار شنیدنی است.

صدای به هم خوردن برگ درختان در هر فصلی که باشد به من حس زندگی می دهد و من را به خیالات و رویاهای قشنگ می برد، به همین دلیل گاهی که از مدرسه به خانه می روم وقتی به کوچه مان می رسم سرعتم را کم می کنم تا بیشتر به این صدای رویایی گوش دهم.

مادرم می گوید در فصل پاییز، برگ ها با باد که لا به لای شاخه ها می پیچد حرف می زنند و این صدای آن ها است که به گوش ما می شنود. باد به آن ها می گوید من به شما کمک می کنم تا خودتان را برای یک رقص آرامش در باد آماده کرده، به زمین برسید و چرخه طبیعی خود را طی کنید تا در بهار دوباره روی درختان جوانه بزنید و سبز و زیبا و پرانرژی باشید.

برگ ها که شنیدن خبر باد خوشحال می شوند، شروع به صحبت با خواهران و برادران خود کرده و یکدیگر را تشویق می کنند تا همگی در برگ ریزان پاییزی شرکت کنند.

برای همین است که بعد از برگ ریزان پاییزی و در فصل زمستان، پچ پچ درختان قطع می شود و جای خود را به هوهوی باد می دهد که لا به لای شاخه های درختان عریان می چرخد و با آن ها درباره سرما و زمستان و برفی که در راه است صحبت می کند.