انشا درباره ضرب المثل موش توی سوراخ نمی رفت برای نوجوانان

انشا درباره موش توی سوراخ نمی رفت
انشا درباره موش توی سوراخ نمی رفت

در دنیای ضرب المثل های ایرانی می توان هزاران نکته اخلاقی، رموز موفقیت و هشدارهایی که می توانند ما را از به دام افتادن در چاله های کوچک و بزرگ زندگی نجات دهند یافت، نکاتی که باید قابی از طلا گرفت و همیشه آویزه گوش نمود.

در ادامه دو انشای آموزنده درباره ضرب المثل موش توی سوراخ نمی رفت جارو به دمش بست برای نوجوانان آماده کرده ایم که امیدواریم الهام بخش شما عزیزان باشد، با آپرنگ باشید.

…..***…..

انشای کوتاه درباره ضرب المثل موش توی سوراخ نمی رفت

مقدمه: یادم می آید اولین بار که ضرب المثل “موش توی سوراخ نمی رفت جارو به دمش بست” را شنیدم سن کمی داشتم. آن زمان با شنیدن این ضرب المثل ابتدا تعجب کردم و سپس از خنده روده بر شدم و با خودم گفتم “عجب موش بی هوشی بوده!” غافل از نکته و پیام مهمی که پشت این جملات عامیانه نهفته است.

بدنه: ضرب المثل موش توی سوراخ نمی رفت جارو به دمش بست از مثل های ایرانی است که با شوخ طبعی به بیان یک نکته بسیار مهم پرداخته است. این ضرب المثل در شرایطی به کار می رود که یک نفر برای حل مشکلی که در مقابلش ظاهر شده از راه حل اشتباهی استفاده کند که نه تنها مشکل را حل نکرده بلکه مشکل دیگری نیز به آن می افزاید.

در این ضرب المثل منظور از موش ما آدم ها، منظور از جا نشدن داخل سوراخ مشکلی است که سر راه ما قرار گرفته و می خواهیم حلش کنیم و منظور از جارو بستن به دم برای رفتن به سوراخ استفاده از راه حل اشتباهی است که مشکل را بدتر می کند.

این ضرب المثل لحنی تمسخرآمیز دارد و وقتی آدم ها از آن استفاده می کنند معمولا یک پوزخند نیز گوشه لب خود دارند.

نتیجه: ضرب المثل موش توی سوراخ نمی رفت جارو به دمش بست ما را به فکر کردن قبل از هر گونه اقدام و انتخاب یک راه حل درست تشویق می کند و از انتخاب راه حل هایی که نه تنها مشکل را حل نکرده بلکه احتمالا آن را دو چندان می کند بر حذر می دارد.

انشای جالب درباره ضرب المثل موش توی سوراخ نمی رفت

مدتی پیش احساس کردم بدنم به دلیل ورزش نکردن و عدم تحرک کافی بسیار خشک شده و با کوچک ترین فشار دچار خستگی می شوم. به همین دلیل پس از مشورت با والدینم تصمیم گرفتم به باشگاه ورزشی بروم.

پدرم من را در باشگاه ثبت نام کرد و قرار شد هر هفته چند جلسه در باشگاه حضور داشته باشم. روز اول که برای رفتن به باشگاه آماده می شدم پدرم به من گوشزد کرد که حواسم باشد مثل دوستش که چند سال پیش باشگاه می رفته و از ناحیه کمر دچار مشکل شده نشوم.

من با شنیدن صحبت های پدرم کمی ترسیدم و از او خواستم ماجرای دوستش را برایم تعریف کند. پدرم گفت که:

“چند سال پیش که جوان تر بودم با دوستم تصمیم گرفتیم به باشگاه محله مان برویم. من سابقه ورزش های بدن سازی داشتم اما دوستم که هرگز اهل ورزش کردن نبود اولین بار بود به باشگاه می رفت. متاسفانه ساعت های حضور ما در باشگاه به دلیل ساعت کاری متفاوت، با یکدیگر همزمان نشد و من تا مدتی از دوستم بی خبر بودم.

بعد از مدتی حال دوستم را جویا شدم و متوجه شدم از شدت کمر درد ناشی از آسیب دیدگی باشگاه در منزل بستری شده است. به عیادتش رفتم و علت را پرسیدم.

او برایم تعریف کرد که طی چند روز اول در باشگاه متوجه شده بدنش بسیار خشک و ضعیف است و چون فکر می کرده هر چه بیشتر ورزش کند و سریع تر وزنه ها را افزایش دهد زودتر به نتیجه ایده آلش خواهد رسید، بدون مشورت با مربی اقدام به افزایش وزنه کرده و همین مسئله نه تنها ضعف و خشکی بدنش را برطرف نکرد بلکه او را تا مدتی خانه نشین ساخت.”

پدرم ادامه داد که دوستش نمونه بارز ضرب المثل معروف “موش توی سوراخ نمی رفت جارو به دمش بست” می باشد و به من هشدار داد که اگر احساس کردم بدنم به شدت خشک و ضعیف است به دنبال راه حل اشتباه برای رفع آن نروم و همواره با مربی ام مشورت کنم تا پشیمانی به بار نیاورد.