انشا درباره ضرب المثل گندم از گندم بروید جو ز جو برای نوجوانان

انشا درباره گندم از گندم بروید جو ز جو
انشا درباره گندم از گندم بروید جو ز جو

یکی از ضرب المثل های زیبا و قدیمی، مَثل مشهور “گندم از گندم بروید جو ز جو” می باشد که در ادامه دو انشای خواندنی درباره آن آماده کرده ایم و امیدواریم الهام بخش شما عزیزان باشد، با آپرنگ باشید.

…..***…..

انشای کوتاه درباره ضرب المثل گندم از گندم بروید جو ز جو

مقدمه: ضرب المثل های بسیاری به کارما و بازگشت عمل ما به خودمان اشاره کرده اند و یکی از این ضرب المثل های مشهور مثل “گندم ز گندم بروید، جو ز جو” می باشد که به ساده ترین شکل ممکن درباره بازگشت عمل ما هشدار می دهد.

بدنه: همه ما می دانیم هر عملی عکس العملی دارد و ما هر رفتار، نیت یا عملی از خود نشان دهیم، خواه خوب باشد یا بد، نتیجه آن به ما باز خواهد گشت. اگر اعمال ما نیکو و پسندیده باشد بی شک آن چه به ما باز می گردد از جنس خوبی و خیر خواهد بود اما وای به روزی که اعمال ما رنگ زشتی و سیاهی به خود بگیرد، در این صورت آن چه می بینیم همه زشتی و بدی خواهد بود.

این موضوع عمیق و این نکته ژرف به خوبی در ضرب المثل زیبای “گندم از گندم بروید، جو ز جو” بیان شده است. این مثل با زبان عامیانه و تشبیه اعمال ما به گندم و جو توانسته به شیوه ای عالی به مردم هشدار دهد که هر چه بکارند همان را برداشت خواهند کرد.

ما نباید انتظار داشته باشیم با بدی کردن و انجام اعمال نا پسند و ناشایست در آینده خوبی درو کنیم و برعکس آن نیز درست است. کسی که پیوسته به دنبال نیکوکاری و عمل خیر است خداوند حال و احوالش را خوب و نیکو خواهد کرد و نیکی ها به سویش باز می گردد.

نتیجه: اگر هر یک از ما به نتایج اعمال خود توجه می کردیم و به ضرب المثل های مشهور ایرانی همچون “گندم از گندم بروید، جو ز جو” توجه داشتیم دنیایی که در آن زندگی می کنیم بی شک شکل و شمایل بسیار قشنگ تری داشت.

انشای آموزنده درباره ضرب المثل گندم از گندم بروید جو ز جو

در اقوام ما خانواده ای هستند که یک پسر هم سن و سال من دارند و ما از کودکی با هم دوست بودیم و بازی می کردیم. این خانواده به تحصیل پسرشان بسیار حساس می باشند و همیشه سعی می کنند به هر شیوه ممکن بهترین نمرات را کسب کند. با این حال دوستم پسر بسیار بازیگوشی است و بسیار سخت پای درس هایش می نشیند.

سال گذشته با هم صحبت می کردیم و او از والدینش گله داشت که فقط می خواهند سرش به درس باشد و دست از بازی و تفریح بکشد. من به او گفتم که او با این روش درس خواندنش باعث اذیت والدینش شده و باید به شیوه ای درس بخواند که آن ها مدام نگران درس های او نباشند.

با این حال دوستم گوشش بدهکار نبود و به شیطنت ها و بازیگوشی هایش ادامه داد. امتحانات ترم اول مثل برق و باد گذشت و عید نوروز فرا رسید. یادم هست برای دید و بازدید عید به منزل آن ها رفته بودیم و دوستم درباره وضعیت نمراتم از من سوال کرد.

من به او گفتم که همه نمراتم در حد عالی بودند و امتحاناتم را با موفقیت گذراندم اما او بسیار شاکی بود که پس چرا نمرات من بسیار پایین بود و این که پدر و مادرش به خاطر نمرات پایین از مسافرت عید و تفریحات همیشگی اش محروم کرده اند.

من به او سوال کردم که آیا در طول ترم واقعا درس خوانده یا سرگرم بازیگوشی بوده است؟ او در پاسخ گفت که درس هایش را می خوانده است اما من به او گفتم محال است این طور باشد زیرا به قول معروف گندم از گندم بروید و جو ز جو، اگر او واقعا تلاش کرده بود نتیجه تلاشش را که کسب نمرات عالی بود می دید اما با وجود بازیگوشی و شیطنت هایش، کسب نمرات پایین یک نتیجه بدیهی و طبیعی است.

او سرش را تکانی داد و به فکر فرو رفت.