انشا درباره چهارشنبه سوری و خطرات آن برای کلاس هشتم و نهم (طنز و غیر طنز)

انشای کوتاه درباره چهار شنبه سوری و خطرات آن
انشای کوتاه درباره چهار شنبه سوری و خطرات آن

چهارشنبه سوری مراسم زیبایی است که طی سال های گذشته به یکی از خطرناک ترین مراسم ایرانی تبدیل شده است و وقتی صحبت از این شب می شود بسیاری از ما به جای آن که به یاد آداب و رسوم قشنگ آن بیفتیم ناخودآگاه، هیجان های توام با خطر و ترس و دلهره آن را به یاد می آوریم.

به بهانه فرا رسیدن این شب خاص، در ادامه دو انشای جالب درباره چهار شنبه سوری و خطرات آن برای دانش آموزان پایه هشتم و نهم آماده کرده ایم که امیدواریم الهام بخش شما عزیزان باشد، با آپرنگ باشید.

…..***…..

انشای کوتاه درباره چهار شنبه سوری و خطرات آن

دوباره آخر زمستان است و شب چهار شنبه سوری از راه می رسد. شب خاطره انگیز و پر هیجانی که از قدیم الایام همه ایرانیان را به ذوق و شوق آورده و به تکاپو می انداخته است.

رسم قشنگ از روی آتش پریدن و زمزمه کردن شعر “سرخی من از تو، زردی تو از من” و مراسم بسیار جالب قاشق زنی که باعث می شود صدای کوبیدن قاشق روی کاسه در اواخر شب در همه محله بپیچد. خوردن آجیل و شیرینی های خوشمزه مادربزرگ و نگرانی های مادر از این که نکند خانه تکانی ام تا شب چهارشنبه سوری تمام نشود!

قدیم ها در کنار همه این هیجانات نوعی آرامش و حس خوب همراه بود، دلهره و ترسی در کار نبود و هر چه بود سلامتی و حال خوب و دعای خیر برای سال نویی که در راه بود اما …

اما امروز حال و هوای چهارشنبه سوری رنگ عوض کرده است، مادرانی که قدیم ها با بچه های خود به کوچه ها می رفتند امروز از بعد از ظهر چهارشنبه سوری بچه ها را از کوچه رفتن منع می کنند. به جای پیچیدن صدای قاشق زنی، صدای انفجارهای مهیب و گاه فریادهای دلخراش و آژیر آمبولانس ها و آتش نشانی ها در محله می پیچد و افراد مسن که خاطرات قشنگی از چهارشنبه سوری های قدیم دارند امروز با صداهای آزاردهنده به ستوه می آیند.

چهارشنبه سوری امروز با دیروز بسیار تفاوت دارد و در آن ترس و دلهره و بالا رفتن آمار تلفات جانی جای آرامش و شادی توام با هیجان را گرفته است. چقدر غم انگیز است خراب کردن رسمی چنین زیبا …

انشای طنز درباره چهارشنبه سوری و خطرات آن

چه کسی می گوید چهار شنبه سوری فقط یک شب است، نه! در محله ما از یک ماه قبل چهار شنبه سوری شروع شده و معمولا تا وقتی ترقه ها ته بکشد این شب ادامه دارد، حالا می خواهد عید شده باشد یا نه.

برای همین باید رسما اعلام کنم چهار شنبه سوری محله ما از همین حالا شروع شده و صدای طبل و دهلش! ببخشید منظورم صدای انفجارش کل محله رو فرا گرفته …

امشب چهار شنبه سوری یعنی شب آخرین چهار شنبه سال هست و من و بابا و مامانم مثل سال گذشته کلا خانه هستیم، البته که من دلم برای بیرون رفتن پر می کشد اما از آن سالی که پایم در شب چهار شنبه سوری شکست، مامانم از بعد از ظهر در خانه را قفل می کند و کلیدش را هم فکر کنم داخل سوراخ دستشویی می اندازد، چون فردای چهار شنبه سوری هر چه می گردیم پیدایش نمی کنیم!

خدا را شکر، تلویزیون حداقل در این شب سنگ تمام می گذارد و هر چه فیلم جدید و اکشن و ترسناک در بساط دارد در همین یک شب رو می کند به طوری که بابا از عصر تا نیمه های شب میخکوب تلویزیون می شود اما مامانم هر از گاه بر خلاف میل پدرم کانال را عوض کرده و اخبار را می آورد تا دیدن فیلم های مربوط به نقص عضو و نابینا شدن نوجوانان در این شب درس عبرتی برای من شود!

دیدن اخبار و خبرهای وحشتناکش آن هم درست وسط یک فیلم با حال واقعا ضد حال است. تصاویر مربوط به بچه های هم سن و سالم که در اثر انفجارهای مهیب اعضای بدن خود را از دست داده اند، خانم های بارداری که در اثر ترس از صدای بلند راهی بیمارستان شده اند، افراد مسن و بیمارانی که از این سر و صدا به شدت اذیت شده اند.

من ترجیح می دهم سرم به فیلم های جدید تلویزیون گرم باشد تا با دیدن این تصاویر حالم بد شود و گلوله اشک هایم جاری شود.

به نظرم چهار شنبه سوری شب بیرون رفتن و پریدن از آتش و قاشق زنی است، نه شب در خانه نشستن و تماشای فیلم اما متاسفانه کارهای خطرناک بعضی افراد کاری کرده است که از شادی این شب محروم شویم و نتوانیم آداب قشنگ آن را به جا بیاوریم.