انشا درباره آن چه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید برای پایه هشتم (توصیفی و جالب)

انشا درباره آن چه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید
انشا درباره آن چه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

موضوعات توصیفی برای درس نگارش یکی از بهترین روش های تقویت دقت و تمرکز دانش آموزان و بهبود توانایی انشا نویسی آن ها می باشد. به همین بهانه در ادامه دو انشای جالب درباره آن چه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید برای نگارش پایه هشتم آماده کرده ایم که امیدواریم الهام بخش شما عزیزان باشد، با آپرنگ باشید.

…..***…..

انشای کوتاه آن چه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

مقدمه: گاهی به قدری در دغدغه های روزمره زندگی مان غرق می شویم که فراموش می کنیم در اطراف خود زیبایی های فراوانی وجود دارد که توجه عمیق به آن ها می تواند تاثیر بسیار خوبی روی حال ما بگذارد.

بدنه: موضوع انشایی که درباره آن می نویسم موضوع بسیار جالبی است زیرا نوشتن درباره آن باعث شد چشمانم باز شود و چیزهایی را ببینم که تا قبل از این به وجود آن ها عادت کرده و شاید اصلا آن ها را نمی دیدم. چیزهایی که در مسیر خانه تا مدرسه ام وجود دارد و من هر روز بی تفاوت از کنار آن ها گذر کرده ام.

من هر صبح که پای خود را از درب خانه بیرون می گذارم وارد کوچه مان که یک کوچه درختی فوق العاده زیبا است می شوم. ما در انتهای این کوچه زندگی می کنیم که با درختان چنار مزین شده و به خصوص در فصل تابستان و پاییز بسیار زیبا است.

در فصل پاییز و زمان برگ ریزان، هنگام راه رفتن در کوچه سعی می کنم سرعتم را کم کرده و به صدای خش خش برگ ها زیر پاهایم گوش کنم زیرا صدای بسیار آرامش بخشی دارد.

این کوچه به خیابانی بسیار شلوغ با مغازه های متعدد منتهی می شود که از صبح زود، رفت و آمد مردم در آن شروع شده و تا پاسی از شب ادامه دارد. بعد از کمی پیاده روی در خیابان اصلی، چشمانم به مناره مسجد محله مان روشن می شود و هنگام ظهر هنگام برگشت از مدرسه نیز صدای اذانی که از این گلدسته ها پخش می شود قلبم را غرق در احساس خوب می کند.

یکی از خاطره انگیزترین چیزهایی که در مسیرم از خانه تا مدرسه می بینم پارک قدیمی با وسایل بازی رنگارنگ است. زمانی که کم سن تر بودم این پارک یکی از لذت بخش ترین مکان های مورد علاقه ام محسوب می شد و اوقات خوشی را در آن می گذراندم.

علاوه بر این، روبروی مدرسه ما یک نانوایی قرار دارد که نانوای آن به دلیل اخلاق بسیار نیکو و شخصیت مردم دارش شناخته شده است. او یکی از افراد بسیار مورد احترام محله است و نانوایی اش را از حدود سی سال پیش در این جا دایر کرده است.

نتیجه: مسیر خانه تا مدرسه من پر از چیزهای قشنگی است که حتی گاهی متوجه آن ها نمی شود اما اگر بتوانم در لحظه حال زندگی کرده و هر روز به تک تک این قشنگی ها توجه کامل نشان دهم می توانم آرامش را در هر لحظه زندگی خود تجربه کنم.

انشای جالب آن چه در مسیر خانه تا مدرسه می بینیم

من در مسیر خانه تا مدرسه خود چیزهای خوب و بد زیادی می بینم و اتفاقات زیادی را شاهد هستم که البته با کمی غفلت ممکن است بسیاری از آن ها از دیدم پنهان بماند.

هر روز صبح در خانه را باز کرده و وارد یک خیابان بسیار طولانی می شوم که ده ها کوچه و بن بست در آن وجود دارد. نزدیک خانه ما یک سوپرمارکت بزرگ است که صاحب آن همیشه صبحش را با لبخند زدن به دیگران شروع می کند و یکی از لبخندهای مهربانش نیز حواله من می شود.

کمی که جلوتر می روم بوی نان تازه حالم را سر جا می آورد و من این عطر و بو را با تمام وجودم استشمام می کنم. چند قدم بعد به نانوایی می رسم و صف طولانی اش حسابی شوکه ام می کند و خدا را هزار مرتبه شکر می کنم که در آن لحظه جای مشتری ها نیستم!

جلوتر می روم و به اتفاقات اطرافم دقت می کنم. رفتگران مشغول تمیز کردن خیابان ها هستند، دانش آموزان و دانشجویان سوار تاکسی می شوند و چند خانم و آقای جوان در پارک به ورزش صبحگاهی و پیاده روی مشغول می باشند.

به راهم ادامه می دهم تا این که ساختمان مدرسه از دور دیده می شود و درست مقابل آن نیز یک مسجد با گنبد و مناره ای بسیار زیبا خود نمایی می کند. من معمولا در ماه رمضان ها هر روز بلافاصله بعد از مدرسه راهی مسجد شده و در نماز جماعت شرکت می کنم.

این نکته را نیز اضافه کنم بلوارهایی که در مسیرم وجود دارند همگی پر از گل های سفید و صورتی هستند که نگاه کردن به آن ها حالم را خوب کرده و انرژی لازم برای شروع یک صبح عالی را به من می دهد. من بابت همه این زیبایی ها از خداوند بزرگ سپاسگزار هستم.