انشاهای خواندنی درباره خانه برای نگارش ششم و هفتم (ادبی و روان)

انشای زیبا و ادبی در مورد خانه
انشای زیبا و ادبی در مورد خانه

برای شستن خستگی ها، غم ها، نا امیدی ها و از بین بردن طعم تلخ شکست ها و دو چندان کردن شیرینی پیروزی ها، تنها یک خانه کافی است و خانواده ای که حضورشان به همه دنیا می ارزد.

در ادامه دو انشای زیبا و احساسی درباره خانه برای نگارش پایه ششم و هفتم آماده کرده ایم که امیدواریم الهام بخش شما عزیزان باشد، با آپرنگ باشید.

…..***…..

انشا درباره خانه برای کلاس ششم

مقدمه: همه ما جایی را داریم که به آن خانه می گوییم و در انتهای روز در حالی که خسته از کار و مدرسه و تلاش های روزمره مان هستیم ناخودآگاه در مسیری قدم بر می داریم که ما را به خانه مان می رساند.

بدنه: خانه ها شکل های مختلفی دارند و در و دیوارهای هر یک با دیگری تفاوت دارد. یکی آپارتمانی و دیگری ویلایی است، یکی کوچک و دیگری بزرگ است اما در نهایت همه خانه ها چهار دیواری هایی هستند که پشت دیوارهایش حس امنیت پر شده و در فضایش خاطرات تلخ و شیرین زیادی برای کسانی که در آن زندگی می کنند موج می زند.

آن چه به یک خانه ارزش می دهد در و دیوار و لوکس و بزرگ بودنش نیست بلکه همه این خصوصیات تنها ویژگی های یک ساختمان هستند و ارزش یک خانه و آن چه یک ساختمان را خانه یک خانواده می کند حس و حال مشترکی است که همه آن ها از کنار هم بودن تجربه می کنند.

خانه هایی هستند که به محض ورود به آن ها انرژی منفی تمام وجود ما را فرا می گیرد، در یک سری خانه ها ممکن است احساس افسردگی پیدا کنیم، در بعضی خانه ها هم جنب و جوش و ذوق و شوق موج می زند.

به نظر من همه این موارد نه به ظاهر و شالوده خانه بلکه به حال و هوای افرادی که در آن زندگی می کنند بستگی دارد. مثلا خانه هایی هستند که همیشه درشان به روی مهمان باز است و خانه های دیگری هستند که مدام صدای بحث و دعوا از آن ها به گوش می رسد.

نتیجه: همه ما خانه و خانواده ای داریم، خانه ای که حس امنیت به ما می دهد و خانواده ای که به این خانه معنا بخشیده و آن را تعریف می کند. رنگ و بویی که در یک خانه جریان دارد از خاطراتی گرفته می شود که در آن نقش بسته است. ای کاش آخر هر روز خانه ای با رایحه دوستی و امید و عشق در انتظار تک تک ما باشد.

انشای ادبی درباره خانه برای پایه هفتم

من عاشق خانه ای که در آن زندگی می کنم و خانواده ای که این خانه را به یک فضای دلنشین و صمیمی و امن برای من تبدیل کرده اند هستم.

به نظرم خانه بیش از یک چهار دیواری با یک سقف و یک سری وسایل منزل است. در خانه زندگی جریان دارد، محبت جاری است و هر خانه روح و انرژی خودش را دارد که آن را از اهالی که در آن زندگی می کنند دریافت کرده است.

این فضا دارای ریسمان های نامرئی از جنس محبت است که اعضای خانواده را به هم وصل کرده و هر چه این محبت عمیق تر باشد ریسمان محکم تر و عشق میان آن ها بیشتر است.

خانه هر یک از ما خاطرات تلخ و شیرینی را در خودش جای داده است، شادی جشن های تولد را با تمام وجود چشیده، غم مصیبت های اهالی خانه دلش را اندوهناک کرده، با خنده های آن ها انرژی در فضایش جریان یافته و با گریه ها سکوتی تلخ آزارش داده است.

خانه خستگی های تن و روح ما را می شوید و گرمایش حس امنیت به ما می بخشد. مکانی است برای دور هم جمع شدن اعضای خانواده و فضایی است برای باز کردن گره هایی که شاید تنها با یک دست باز نشوند.

بسیاری از ما قدر خانه ای که در آن زندگی می کنیم را نمی دانیم و تنها ملاک ما برای خوب بودن یک خانه، معیارهای ظاهری آن است، غافل از این که بسیاری از افراد از داشتن یک خانه هم محروم هستند و آرزو دارند مانند ما از نعمت خانه و خانواده برخوردار بودند.