انشاهای جالب و تامل برانگیز درباره شانس در زندگی پایه هشتم و نهم

انشا درباره شانس در زندگی
انشا درباره شانس در زندگی

شانس و اقبال واژه های خوش رنگ و لعاب در فرهنگ لغت ما هستند که از گذشته های دور در گفتگوهای محاوره ای و حتی ضرب المثل ها جا خوش کرده و به راحتی رد پای اشتباهات و تنبلی ها را در شکست ها و ناکامی ها پنهان کرده اند.

بی شک موضوع انشا درباره شانس در زندگی از موضوعات جالبی است که دانش آموزان را به فکر کردن عمیق درباره این لغت و تاثیر آن در کامیابی ها و ناکامی های زندگی وادار می کند و ما در ادامه دو انشای زیبا در این باره آماده کرده ایم که می تواند الهام بخش شما عزیزان باشد، با آپرنگ باشید.

…..***…..

انشا درباره شانس برای پایه هشتم

شانس از آن واژه های پر کاربرد در فرهنگ ما ایرانی ها است که اکثر آدم ها به آن اعتقاد زیادی دارند و موفقیت ها و شکست های خود در زندگی را به آن نسبت می دهند.

همه ما بارها از اطرافیان و دوستان خود شنیده ایم که در گفتگوهای خود از کلمه شانس استفاده می کنند، مثلا می گویند: “من از همان بچگی شانس نداشتم … اگر شانس داشتیم که جای ما اینجا نبود … شانس داشته باشی به همه چی می رسی … شانس فقط یک بار در خانه آدم را می زند و … ” اما آیا واقعا شانس تا این حد در زندگی ما تاثیرگذار است؟

به نظر من شانس و بخت و اقبال فقط بهانه ای شده که آدم ها بتوانند از دلیل اصلی ناکامی های خود که می تواند تنبلی، بی دقتی، اعتماد بی جا و بدبینی باشد فرار کرده و از پذیرفتن مسئولیت نتایج رفتار و اعمال خود شانه خالی کنند.

خداوند به ما قدرت اختیار و انتخاب راه درست را داده است، البته ما انسان هستیم و ممکن است در مقاطع مختلف زندگی خود دچار اشتباه شویم اما به جای آن که علت آن را به بد شانسی و بد اقبالی خود نسبت دهیم باید علت اصلی را یافته، از آن درس عبرت بگیریم و در آینده دوباره آن را تکرار نکنیم تا به موفقیت برسیم، اینجاست که می گویند شکست (و نه شانس) مقدمه پیروزی است.

من معتقدم آن چه ما به عنوان شانس تعبیر می کنیم نتیجه میزان تلاش و کوشش و دور اندیشی انسان ها در زندگی است. گاهی یک فرد در مسیری از زندگی اش تلاش زیادی می کند اما به هر دلیل به نتیجه دلخواهش نمی رسد اما پروردگار نتیجه آن تلاش را به شکل های دیگر به او نشان می دهد و به طرز شگفت انگیز درهای دیگری برایش باز می شود که دیگران تصور می کنند به خاطر خوش شانسی او بوده و بالعکس.

در پایان نتیجه می گیریم برداشتن تمرکز از هدف و تلاش و کوشش برای رسیدن به آن و دادن تمرکز به شانس و اقبال در زندگی هرگز نمی تواند نتایج خوبی به دنبال داشته باشد و چه بسا افرادی که به همین دلیل همواره در زندگی خود درجا زده و به جایگاهی که شایسته آن بوده اند نرسیده اند.

انشا درباره شانس پایه نهم

انشای خودم را با یک سوال آغاز می کنم: ” تو رفیق عزیزم! به نظرت آدم خوش شانس یا بد شانس هستی؟” چند لحظه به این سوال من فکر کنید و صادقانه به خودتان جواب بدهید.

آیا واقعا برای این سوال جوابی یافته اید؟ اگر پاسخ تان منفی است به شما تبریک می گویم چون گویا به شانس در زندگی اعتقادی ندارید و دلیل شکست ها و موفقیت های خود را در جای دیگر جستجو می کنید اما اگر خود را خوش شانس یا بد شانس می دانید در هر دو حالت باور کنید به بیراهه رفته اید و فقط عطش بهانه جویی های خود را سیراب می کنید و بس!

خداوند ما را به گونه ای آفریده که قدرت کامل برای انتخاب داریم و هر آن چه در زندگی خود می بینیم نتیجه مستقیم و غیر مستقیم اعمال و رفتار و نیت های ما می باشد، به قول معروف “از ماست که بر ماست” و هرگز نگفته اند “از شانس که بر ماست!”.

به اعتقاد من این که فردی در یک آزمون دشوار قبول می شود، ثروت زیادی به دست می آورد، به خوشبختی می رسد یا حتی در قرعه کشی بانک برنده می شود هیچ کدام ریشه در خوش شانسی او ندارد و از سوی دیگر اگر کسی در کاری شکست می خورد، پولی از دست می دهد، در امتحان موفق نمی شود یا اسمش در قرعه کشی بیرون نمی آید دلیلی بر بد شانسی او نمی باشد.

بهترین کار این است که در هر اتفاقی که برای ما رخ می دهد ابتدا سعی کنیم با کمک خداوند دلیل اصلی آن را پیدا کنیم و اگر به هر دلیل علت آن برای ما پنهان بماند، آن را به حکمت خداوند ربط داده و مطمئن باشیم که در آینده ای نزدیک یا دور علتش را خواهیم فهمید.

به طور کلی با تکیه کردن به شانس در زندگی، آینده ما بسیار مات و بد رنگ خواهد شد و شخصیت ما به یک شخصیت ناله کننده و بی ثبات تبدیل می شود، چیزی که هیچ یک از ما در زندگی خواهان آن نیستیم.