انشا درباره ضرب المثل با یک گل بهار نمی شه برای نوجوانان

انشا درباره با یک گل بهار نمی شه
انشا درباره با یک گل بهار نمی شه

دنیای ضرب المثل ها دنیای پر از سخن های پندآموز و زیبا است که نکات ژرفی را در قالب کلمات عامیانه به ما منتقل می کند. در این مقاله به سراغ ضرب المثل زیبای با یک گل بهار نمی شه رفته ایم و دو انشای کوتاه درباره این ضرب المثل برای نوجوانان آماده کرده ایم که امیدواریم الهام بخش شما عزیزان باشد، با آپرنگ باشید.

…..***…..

انشای کوتاه درباره ضرب المثل با یک گل بهار نمی شه

مقدمه: همه ما می دانیم تنها با روییدن یک گل در یک باغ بزرگ، نمی توان گفت بهار به آن باغ آمده، همان طور که با یک موفقیت کوچک در ابتدای راه نمی توان گفت موفقیت کامل و نهایی به دست آمده است یا با کار دقیق و به جای یک کارمند نمی توان گفت کل کارمندان آن اداره دقیق و کوشا هستند.

بدنه: ضرب المثل معروف با یک گل بهار نمی شود از یک حقیقت بدیهی در طبیعت برای بیان یک نکته نغز و ظریف استفاده کرده است و به ما می گوید هرگز نباید با یک نشانه کوچک تعبیر کلی و برداشت نهایی در مورد موضوعی داشته باشیم.

اوایل که به این ضرب المثل فکر می کردم احساس می کردم کمی بدبینانه به مسائل نگاه کرده است و با خودم می گفتم چرا خوشبین نباشیم و به این فکر نکنیم که روییدن یک گل نشانه آمدن بهار و گلستان شدن باغ می باشد اما حالا که به این ضرب المثل دقیق تر می شوم می بینم این مثل هیچ منافاتی با خوش بینی و مثبت اندیشی ندارد.

این ضرب المثل به من و شما می گوید تنها تلاش یک نفر، تنها تلاش در یک دوره زمانی، تنها برداشتن یک قدم برای موفقیت کامل و همه جانبه کافی نیست. در یک پروژه همه افراد باید تمام تلاش خود را بکنند تا نتیجه مطلوب حاصل شود، در رسیدن به یک هدف از ابتدا تا پایان باید تلاش کرد و تنها برداشتن یک قدم کفایت نمی کند، در یک خانواده همه افراد باید ملاحظه یکدیگر را بکنند تا زندگی با سعادتی داشته باشند.

بله! تنها روییدن یک گل نشانه آمدن بهار نیست و برای اطمینان از آمدن بهار باید به دنبال نشانه های دیگر نیز بود.

نتیجه: یکی از رموز موفقیت در کارهای گروهی این است که همه عوامل دست به دست هم داده و برای موفقیت تلاش کنند و یکی از رموز موفقیت در کار انفرادی این است که فرد در همه مراحل تلاش کرده و هرگز تسلیم نشود. تنها یک قدم یا یک موفقیت کوچک نمی تواند نشانه موفقیت های بزرگ باشد بلکه تنها پیش زمینه ای بر آن است.

انشای پندآموز درباره ضرب المثل با یک گل بهار نمی شه

من بارها ضرب المثل “با یک گل بهار نمی شود” را شنیده ام و با معنای آن کاملا آشنا هستم اما گمان می کردم در این ضرب المثل منظور از بهار فقط اتفاقات خوب مثل موفقیت می باشد تا این که ماجرای پدربزرگم و بیماری اش را شنیدم.

سال ها پیش پدربزرگم به دلیل بیماری خاصی به پزشک مراجعه کرد اما گویا پزشک تجربه کافی در زمینه بیماری پدربزرگ نداشته و به جای آن که به دلیل کم تجربه بودن پدربزرگ را به پزشک دیگری معرفی کند خودش اقدام به درمان کرد و نتیجه آن که بیماری پدربزرگ بسیار عود کرد و مدت ها طول کشید تا بهبود بیابد.

پدربزرگ از آن زمان به بعد با خودش عهد می بندد که هرگز برای هیچ نوع بیماری به پزشک مراجعه نکند. خدا را شکر او بسیار کم بیمار می شود و تاکنون که حدود هشتاد سال سن دارد هیچ دارویی مصرف نمی کند و بدن سالمی دارد با این حال عهدی که با خودش بست در نهایت هم برای خودش و هم برای خانواده مشکل ساز شد.

مدتی پیش پدربزرگ علائم بیماری قلبی داشت و همه شواهد نشان می داد که باید هر چه سریع تر به پزشک مراجعه کند اما هر چه مادربزرگ و فرزندانش اصرار می کردند او هرگز حاضر به این کار نمی شد و معتقد بود همه پزشکان مثل هم هستند و کاری می کنند بیماری آدم بدتر شود.

مادربزرگ همیشه به پدربزرگ می گفت “عزیزم همان طور که با یک گل بهار نمی شود نباید اشتباه یک پزشک را به پای همه پزشکان بنویسی، هزاران پزشک در دنیا هستند که در تخصص خود حرف اول را می زنند و بیماران زیادی را نجات داده اند” اما گوش پدربزرگ بدهکار این حرف ها نبود.

متاسفانه قلب پدربزرگ ضعیف بود و سرانجام پدربزرگ به دلیل فشار خون بالا دچار حمله قلبی شد. او عهد خود را نشکست اما فرزندانش او را که به دلیل سکته از هوش رفته بود به بیمارستان منتقل کردند. به گفته پزشکان باید خیلی زودتر او را جهت چکاپ قلبی به بیمارستان می بردند تا کار به این جا نکشد.

خوشبختانه پدربزرگ بعد از مدتی بستری شدن در بیمارستان کاملا بهبود پیدا کرد و مرخص شد. او عهد خودش را شکست و به مادربزرگ و فرزندانش قول داد بیشتر مراقب سلامتی خود باشد.