انشا درباره ضرب المثل فلفل نبین چه ریزه برای نوجوانان (جالب و خواندنی)

انشا درباره فلفل نبین چه ریزه....
انشا درباره فلفل نبین چه ریزه….

همه ما ضرب المثل معروف “فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه” را شنیده ایم. این مثل جالب پیام اخلاقی مهمی در خود گنجانده و به ما تاکید می کند که از روی ظواهر امر درباره هیچ چیز قضاوت نکنیم.

در ادامه دو انشای جالب درباره ضرب المثل فلفل نبین چه ریزه برای نوجوانان آماده کرده ایم که امیدواریم الهام بخش شما عزیزان باشد، با آپرنگ باشید.

…..***…..

انشای آموزنده درباره ضرب المثل فلفل نبین چه ریزه

مقدمه: ضرب المثل فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه یکی از جالب ترین مثل های ایرانی با محتوای نیکو است که ما را از قضاوت کردن عجولانه درباره دیگران باز می دارد.

بدنه: بسیاری از ما با دیدن ظاهر اطرافیان خود سعی می کنیم قدرت باطنی آن ها را حدس زده و دست به قضاوت هایی می زنیم که اغلب اشتباه می باشد و ضرب المثل فلفل نبین چه ریزه به همین مسئله اشاره می کند و قضاوت کردن را نکوهش می کند.

ممکن است فردی از نظر ظاهری جثه ای ریز اندام و نحیف داشته باشد اما در عمل و در شرایط لازم دست به کارهایی بزند که حتی از افراد قدرتمند بعید به نظر برسد. به علاوه همه آدم ها مورد احترام هستند و نباید با توجه به معیارهای ظاهری به آن ها برچسب های ناپسند زد.

گذشتگان ما به خوبی به این مسئله واقف بودند و با استفاده از جملات و تشبیهات عامیانه و به کار بردن کلمه فلفل توانسته اند اصل مطلب را به خوبی برسانند. همان طور که می دانید فلفل یک سبزی با اندازه کوچک و حداکثر یک بند انگشت یا کمی بزرگ تر می باشد اما می تواند بسیار تند و آتشین باشد و موجب سوزش دهان و حتی دستگاه گوارش ما شود.

فلفل ریز است اما در عمل کاری می کند کارستان! افراد به ظاهر کوچک و ناتوان و ضعیف نیز می توانند همانند فلفل هایی باشند که در مواقع لزوم دست به کارهای شگفت انگیز بزنند.

نتیجه: ضرب المثل فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه ما را از قضاوت کردن از روی ظاهر افراد باز می دارد و تاکید می کند که افراد با جثه کوچک می توانند از توانایی های عظیم و خارق العاده ای برخوردار باشند که در عمل باعث تعجب و شگفتی می شود.

انشای پندآموز درباره ضرب المثل فلفل نبین چه ریزه

چند سال قبل که بسیار کوچک تر بودم یک اتفاق ناگوار و در عین حال جالبی رخ داد که باعث شد ضرب المثل فلفل نبین چه ریزه را به خوبی درک کنم زیرا اطرافیانم از جمله پدر و مادرم با افتخار، این ضرب المثل را درباره من بیان می کردند.

یک روز صبح مادرم در منزل نبود و به من سپرده بود که سر ساعت مشخص برای خرید نان از منزل خارج شوم. من به موقع برای رفتن به نانوایی آماده شدم و به راه افتادم. خیابانی که ما در آن جا زندگی می کنیم یک خیابان شلوغ است که به خصوص ماشین های زیادی در آن رفت و آمد می کنند. به همین دلیل همیشه مراقب هستم که در پیاده رو راه بروم.

هنوز چند قدمی از خانه دور نشده بودم که ناگهان صدای مهیبی باعث توقف من شد. چندین متر آن سوتر یک ماشین با یک موتور برخورد کرده و راننده موتور چند متر دورتر پرت شده بود. همه چیز به قدری سریع اتفاق افتاده بود که راننده ماشین که یک خانم بود پشت فرمان بی حرکت مانده و ماتش برده بود.

من به سمت محل تصادف دویدم و دیدم که راننده موتور دچار خونریزی شده و از درد به خود می پیچید. آن ساعت صبح رفت و آمد مردم کمتر بود اما چند نفر مغازه دار به سمت محل حادثه می دویدند و راننده ماشین که از بهت خارج شده بود در حال گریه کردن بود.

من که همیشه از پدرم شنیده بودم در زمان وقوع حوادث رانندگی سرعت عمل بسیار مهم است و حتما باید یک نفر سریع با اورژانس تماس بگیرد با دقت به اطرافیانم متوجه شدم هیچ کس در حال تماس گرفتن نیست، به همین دلیل سریع به داخل خانه رفته و با اورژانس 115 تماس گرفتم و مشخصات محل تصادف را به آن ها اعلام کردم.

از منزل خارج شدم و کمی بعد شنیدم که مغازه دار نزدیک خانه مان فریاد می زند که “هنوز کسی به اورژانس زنگ نزده؟” و من با صدای بلند گفتم “من زنگ زدم آقا! الان می آیند.”. او که مطمئن نبود پسربچه ای به سن من این کار را کرده باشد دوباره از من سوال کرد و من با جدیت پاسخ مثبت دادم.

مدت زیادی نگذشته بود که اورژانس از راه رسید و بعد از معاینات اولیه، راننده موتور را به سرعت به بیمارستان منتقل کردند. من نیز که دیگر خیالم راحت شده بود به نانوایی رفتم.

شب هنگام وقتی پدرم به خانه آمد من را صدا زده و در آغوش گرفت. او ماجرا را از مرد مغازه دار شنیده بود و به من گفت که چقدر به من افتخار کرده است و این که قدیمی ها چه خوب گفته اند که “فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه!”.