انشاهای خواندنی درباره ضرب المثل “آشپز که دو تا شد آش یا شور می شه یا بی نمک”

انشا درباره ضرب المثل آشپز که دو تا شد
انشا درباره ضرب المثل آشپز که دو تا شد

ضرب المثل معروف “آشپز که دو تا شد آش یا شور می شه یا بی نمک” یکی از پر معناترین مَثَل های ایرانی است که به نکته بسیار عمیق و مهم در انجام کارها به صورت گروهی اشاره دارد.

در ادامه دو انشای جالب درباره این ضرب المثل برای نوجوانان آماده کرده ایم که امیدواریم الهام بخش شما عزیزان باشد، با آپرنگ باشید.

…..***…..

انشای کوتاه درباره ضرب المثل آشپز که دو تا شد

من همیشه کارهای تیمی و گروهی را دوست دارم و به نظرم انجام کارهای مهم به صورت گروهی فواید زیادی دارد. به عنوان مثال کار سریع تر به پایان می رسد و می توانیم در طول انجام کار از نظر دیگران هم بهره ببریم اما جنس بعضی از کارها اصلا گروهی نیست و باید به تنهایی انجام شود زیرا در غیر این صورت نه تنها کار به موقع به سرانجام نمی رسد بلکه نتیجه آن کاملا ناخوشایند خواهد شد.

ضرب المثل مشهور “آشپز که دو تا شد آش یا شور می شه یا بی نمک” به همین مسئله اشاره دارد و می گوید گاهی دخالت کردن نا به جای چند نفر در انجام یک کار می تواند نتیجه کار را خراب کند.

در این ضرب المثل منظور از آشپز همان کسانی هستند که در انجام یک کار شرکت می کنند، منظور از آش کاری است که قرار است انجام شود و منظور از شور یا بی نمک شدن آش نیز نتیجه نامطلوبی است که عاید افراد می شود.

ما باید دقت داشته باشیم که اگر می خواهیم یک کار را به صورت گروهی انجام دهیم تنها وقتی نیاز است دو یا چند نفر باید روی یک بخش کار کنند و در غیر این صورت بهتر است برای هر کس وظایف خاصی در نظر گرفته شود و کارها با هم تداخل نداشته باشد تا به شکست کار منجر نشود.

این ضرب المثل معروف به نکته بسیار ریز و مهمی اشاره کرده که در زندگی ما بسیار کارگشا می باشد و نشان از تیزبینی و دور اندیشی اجداد عزیز ما دارد.

انشای جالب درباره ضرب المثل آشپز که دو تا شد

مقدمه: ضرب المثل “آشپز که دو تا شد، آش یا شور می شه یا بی نمک” یکی از ضرب المثل های خیلی قشنگ فارسی است که به نکته مهم دخالت کردن بی مورد چند نفر در انجام یک کار و نتیجه نا مطلوب آن اشاره می کند.

بدنه: من بارها از اطرافیانم شنیده ام که از این ضرب المثل در شرایط مختلف استفاده کرده اند اما تا زمانی که خودم شخصا نمونه آن را تجربه نکرده بودم به عمق فاجعه ای که ممکن است با دخالت بی جا در کار دیگران ایجاد شود پی نبرده بودم!

ماجرا از این قرار بود که سال گذشته پدربزرگم مدتی در بستر بیماری بود و چون تنها زندگی می کرد مادر و خاله هایم تصمیم گرفتند تا مدتی که پدربزرگ بیمار بود به صورت نوبتی از او مراقبت و پرستاری کنند.

یک روز که نوبت مادرم بود، او صبح زود به منزل پدربزرگ رفت و به پرستاری از او مشغول شد. هنگام ظهر قرص فشار پدربزرگ را داده و به مدت کوتاهی برای خرید از منزل خارج می شود که در همین حین خاله ام به عیادت پدربزرگ می آید.

خاله ام بعد از این که می فهمد مادرم برای خرید از منزل خارج شده، خودش غذای پدربزرگم را داده و چون گمان می کرده مادرم هنوز قرص های او را نداده است، مجددا قرص فشار به پدربزرگ می دهد. متاسفانه پدربزرگم به دلیل سن بالا و ناخوش بودن حالش متوجه تکراری بودن قرص ها نشده و مدت کوتاهی بعد از مصرف قرص، حالش به هم می خورد.

خاله ام که بسیار نگران و دستپاچه می شود ابتدا با مادرم و سپس با اورژانس تماس می گیرد. بعد از معاینه پدربزرگ توسط پزشکان اورژانس مشخص می شود که او به شدت افت فشار پیدا کرده و با تزریق داروی مناسب حالش بهبود پیدا می کند.

در این ماجرا اگرچه قصد مادر و خاله ام مراقبت از پدربزرگ بود اما دخالت آن ها در کار یکدیگر جان پدربزرگ را به خطر انداخت و می توانست به عواقب بسیار بدی منجر شود. پدرم وقتی قضیه را شنید بسیار ناراحت شد و بعد گفت از قدیم درست گفته اند که آشپز که دو تا شد آش یا شور می شه یا بی نمک!

نتیجه: مشارکت گروهی در کارها بسیار خوب است و به تسریع انجام کار کمک زیادی می کند اما دخالت در کار دیگران می تواند به نتایج بد و گاه ناگوار منجر شود که گاه حتی قابل جبران نخواهد بود.