انشا درباره یکی شدن با طبیعت برای کلاس هشتم و نهم (ادبی و زیبا)

انشا در مورد یکی شدن با طبیعت
انشا در مورد یکی شدن با طبیعت

طبیعت هدیه ای است که خداوند به ما ارزانی داشته تا تجربه زندگی در این دنیای خاکی بسیار زیباتر و دوست داشتنی تر شود اما ما انسان ها معمولا قدر موهبت های الهی را ندانسته و تلاشی برای حفظ و قدردانی از آن ها نمی کنیم.

در ادامه دو انشای زیبا درباره یکی شدن با طبیعت برای دانش آموزان پایه هشتم و نهم آماده کرده ایم که امیدواریم الهام بخش شما عزیزان باشد، با آپرنگ باشید.

…..***…..

انشای جالب درباره یکی شدن با طبیعت برای کلاس هشتم

کره زمین خانه ما است، خانه ای در کمال صمیمیت ما را در خود جای داده و تمام امکانات لازم برای رشد و نمو و زندگی را در اختیار ما و همه موجودات زنده قرار داده است و طبیعت همچون مادری دلسوز است که آغوشش را به روی ما گشوده و همواره نیازهای ما را برآورده می کند.

تمامی موجودات زنده برای زندگی در کره زمین طبق غریزه خود با طبیعت یکی شده اند و می دانند تنها با هماهنگی با طبیعت است که می توانند به زندگی خود ادامه دهند. ما انسان ها نیز از این قانون مستثنی نیستیم هر چند طبق معمول سعی می کنیم قوانین را دور بزنیم!

یکی شدن با طبیعت و هماهنگی با آن تنها راهی است که ما را به تعالی و رشدی که شایسته آن هستیم می رساند اما بسیاری از ما به این موضوع توجه نکرده و نه تنها به دنبال یکی شدن با طبیعت و محافظت از آن نیستیم بلکه به شیوه های مختلف به این طبیعت زیبا آسیب می رسانیم.

مشکلات زیست محیطی همچون آلودگی هوا، گرم شدن کره زمین، کاهش بارش برف و باران، انقراض حیوانات، از بین رفتن موجودات دریایی به خاطر آلودگی دریاها و هزاران هزار مشکل کوچک و بزرگ دیگر همگی از انسان و تمایلش به مقابله با طبیعت نشات گرفته است. چیزی که اصلا به صلاح انسان ها نیست.

پروردگار متعادل طبیعت را مادر ما و راز زندگی توام با آرامش و صلح را یکی شدن با طبیعت قرار داده است. طبیعتی که با هوای پاکش ریه های ما را تازه می کند، با سرسبزی و گل های رنگارنگش به چشمان ما جلا می بخشد و با بارش برف و بارانش برکت را به محصولات کشاورزی هدیه می دهد، همین طبیعت زیبا قربانی سهل انگاری های انسان هایی شده است که ای کاش به گونه ای متفاوت عمل می کردند.

به خاطر داشته باشیم اگر بخواهیم در زندگی خود به تعادل برسیم لازم است با طبیعت یکی و هم نوا شده و از نشانه هایی که هر لحظه در طبیعت اطراف خود می بینیم نکته های ژرف را بیرون بکشیم زیرا خداوند از طریق طبیعت با ما صحبت می کند، به شرط آن که گوش شنوا و چشمانی بینا داشته باشیم.

انشای کوتاه درباره یکی شدن با طبیعت برای کلاس نهم

برایم فرقی نمی کند بهار باشد یا پاییز، تابستان باشد یا زمستان، من در همه فصل ها و همه روزها سعی می کنم دقایقی را به قدم زدن در دل طبیعت اختصاص دهم. خواه طبیعت سبز بهاری با عطر گل هایش باشد، یا طبیعت تابستانی با آفتاب داغش، طبیعت پاییزی با خزان هزار رنگش یا طبیعت زمستانی با برف و بورانش.

من عاشق طبیعت هستم و برایم فرقی نمی کند زمانم را صرف نگاه کردن به یک درخت با برگ های خشکیده کنم یا صرف تماشای یک درخت با شکوفه های سفید و معطرش زیرا می دانم طبیعت در هر لحظه در منتهای شکوهش قرار دارد و این من هستم که باید این شکوه را در شکل های گوناگونش جستجو کنم.

من عاشق طبیعت هستم و سعی می کنم هر لحظه در هماهنگی کامل با طبیعت اطرافم به سر ببرم، با طبیعت یکی شوم و در نشانه هایش تفکر کنم. آری! راز تعادل در زندگی، یکی شدن با این طبیعت زیبا و گرفتن درس های زندگی از هر لحظه اش است.

هر بار در طبیعت قدم می زنم شگفتی های جدیدی مقابلم ظاهر می شود که شاید تا قبل از آن هرگز به آن ها دقت نکرده بودم. این جادوی خلقت است و تماشای صحنه های شگفت انگیز طبیعت من را به سجده در مقابل عظمت خداوند وا می دارد.

امیدوارم همه ما انسان ها به راز یکی شدن با طبیعت و هماهنگی کامل با آن پی برده و از معجزات آن کمال بهره را ببریم.