انشای ادبی و خواندنی توصیف یک روز برفی و سرد کلاس هشتم و نهم

انشا درباره توصیف یک روز برفی و سرد
انشا درباره توصیف یک روز برفی و سرد

بارش برف یکی از پدیده های طبیعی زیبایی است که دل هر کسی را در هر سن و سالی به شوق می آورد و بسیاری از کودکان و نوجوانان همه سال را برای یک روز برفی و سرد زمستانی لحظه شماری می کنند.

به بهانه فرا رسیدن فصل زمستان و بارش اولین برف زمستانی، در ادامه دو انشای زیبا و ادبی درباره توصیف یک روز برفی و سرد برای پایه هشتم و نهم آماده کرده ایم که امیدواریم الهام بخش شما عزیزان در نگارش انشاهای زیباتر باشد، با آپرنگ باشید.

…..***…..

انشای ادبی توصیف روز برفی و سرد برای کلاس هشتم

چقدر منتظر این لحظات خجسته بودم، دقیقا از همان روزی که آخرین برف زمستانی سال گذشته که بر زمین نشسته بود آب شد انتظار بارشی دوباره را می کشیدم تا کنار پنجره سرمازده اتاقم بنشینم، با هر دانه برف همراه شده و از آسمان به زمین برسم.

چه آرامشی در بارش برف نهفته است و چه لذتی در چشیدن آن صبحدمی که از خواب بیدار شده و زمین و زمان را تماشا کنی که به رنگ سپید نقاشی شده اند، نظاره گر درختانی باشی که سنگینی دل انگیز برف نشسته بر روی خود را با تمام وجود تحمل می کنند و بچه هایی که با شوق و ذوق در میان برف ها به بازی مشغول هستند.

یک روز برفی و سرد از راه رسیده و من چه احساس خوبی دارم از این که روی برفی که هنوز کسی از روی آن راه نرفته قدم می زنم، مسحور زیبایی طبیعت سپیدپوش اطرافم می شوم، با بخار نفسم دستانم را گرم می کنم و از همه زیبایی ها عکس می گیرم تا سال آینده از مرور این همه خاطرات قشنگ به وجد بیایم.

احساس می کنم تضادی که بین گرما و سرما است روزها و شب های برفی و زمستانی را لذت بخش تر می کند، این که کنار شومینه در خانه ات نشسته باشی وقتی می دانی چند متر آن طرف تر نیم متر برف روی زمین نشسته است.

این که در یک سوی پنجره اتاقت گرمای جان بخشی را احساس کنی وقتی می دانی آن سوی پنجره از سرمای بیرون به خود می لرزد. این که لباس های ضخیم و کلاه و شال گردن بر تن داری و روی برف ها و قندیل های یخ زده قدم می گذاری.

اما امان از روزی که سردت باشد یا خانه ای برای پناه بردن در دل سرما نداشته باشی، وقتی گرمایی نباشد بی شک همه این بارش های شبانه و نشستن برف ها روی زمین به کابوسی تلخ تبدیل می شود که تا مغز استخوانت را می سوزاند و حتی خاطره اش مزه دهانت را تلخ می کند.

در روزهای برفی و سرد فراموش نکنیم کسانی هستند که آرزوی شان خوابیدن در رختخوابی گرم، خوردن غذایی گرم و پوشیدن لباس های گرم است و حواس مان به پرندگان و حیوانات اطراف مان باشد.

انشای کوتاه درباره یک روز برفی و سرد برای کلاس نهم

آسمان است دیگر! گاهی دلش می خواهد وقتی همه خواب هستند و هیچ کس حواسش نیست شادمانه با زمین بازی کند و دانه های برفش را از راه دور برای زمین بفرستد. گاهی زمان را فراموش می کند و تا خود صبح به بارش هایش ادامه می دهد و نتیجه اش شاهکاری زیبا و خارق العاده است.

روزهای برفی عجب حال و هوای قشنگی دارد وقتی با صدای مادرت از خواب بیدار می شوی که “بیدار شو ببین چه برفی اومده” و تو که مدت ها است منتظرش بوده ای، هنوز چشمانت را باز نکرده ای پشت پنجره ایستاده و یک صحنه شگفت انگیز در مقابلت نمایان می شود.

به به! ببین زمین چه لباس سپید قشنگی به تن کرده است، درختان که از گذر پاییز همه چیز را باخته بودند چه مردانه زیر بار برف خم به ابرو نیاورده اند، مردان پارو به دست این سو و آن سو می روند تا راهی برای رفت و آمد مقابل درب خانه شان باز کنند و کودکان خندان و ذوق زده با هم به برف بازی مشغول هستند.

کودک درونم عجیب به جنب و جوش افتاده و می خواهد یک آدم برفی قشنگ درست کند. چه پنجشنبه شلوغی دارم، صبحانه خورده نخورده کاپشن، کلاه، دستکش و شال گردنم را می پوشم، پوتین هایم را به پا می کنم و با شنیدن صدای مادر که می گوید “مراقب باش سرما نخوری” قدم به حیاط خانه می گذارم تا یک ماجراجویی هیجان انگیز را آغاز کنم.

خداوندا! به شکرانه بارش برف و در مقابل عظمت تو ای خالق این زیبایی سجده شکر به جا می آورم و دعا می کنم زمستان امسال نعمت و برکت فراوان از آسمان بر زمین و زمینی ها نازل شود، الهی آمین!