انشای کودکانه درباره روز تولدم برای پایه چهارم و پنجم دبستان

انشای کودکانه در مورد روز تولدم
انشای کودکانه در مورد روز تولدم

روز تولد یکی از خاطره انگیزترین روزهای زندگی هم برای پدر و مادر و هم برای بچه ها است و بی شک نوشتن درباره این روز زیبا می تواند احساسات عمیقی را در دل آن ها زنده کند.

به همین بهانه در ادامه دو انشای کودکانه درباره روز تولدم برای دانش آموزان پایه چهارم و پنجم دبستان آماده کرده ایم که امیدواریم الهام بخش شما عزیزان باشد، با آپرنگ باشید.

…..***…..

انشای کودکانه در مورد روز تولدم برای کلاس چهارم

من در یکی از روزهای گرم تابستانی در ماه مرداد به دنیا آمده ام. مادرم می گوید روزهای نزدیک به روز تولدم هوا بسیار گرم بوده و به قول خودش اگر تخم مرغ داخل ظرف در حیاط می گذاشتم می پخت!

اگرچه روز تولد من نیز بسیار گرم بوده اما مادرم که خیلی انتظار به دنیا آمدن من را می کشیده اصلا گرمای آن روز را احساس نکرده است. او من را مثل نسیمی می داند که در دل تابستان وجودش را خنک کرده و لذت بخش ترین احساس را به او داده است.

پدر و مادرم من را بهترین هدیه خداوند در تابستان داغ آن سال می دانند و می گویند فرشته های آسمان از خداحافظی با من ناراحت بودند و گریه کردند چون در کمال تعجب دو سه روز بعد از تولدم بارندگی بی سابقه ای در فصل تابستان رخ داده و حال و هوای آن روزها بسیار بهاری شده است.

من همیشه در روز تولدم اول از همه از مادرم تشکر می کنم که نه ماه تمام من را در دل خود حمل کرده و مراقبم بوده است تا به دنیا بیایم و بعد از پدرم که همه این سال ها برای رفاه حال من زحمت زیادی کشیده است.

انشای ساده درباره روز تولدم برای کلاس پنجم

روز تولدم یکی از بهترین روزهای زندگی ام است زیرا خانواده ام هر سال برای این روز تدارک زیادی می بینند و جشن تولد خیلی قشنگی برایم می گیرند که من را بسیار خوشحال می کند.

من در یکی از سردترین روزهای سال و در ماه بهمن به دنیا آمده ام. پدر و مادرم برای تولد من لحظه شماری می کردند و بسیار منتظر بودند. مادرم می گوید روز تولدم برف شدیدی باریده بود و به همین خاطر رفتن به بیمارستان بسیار دشوار بوده است. همین مسئله باعث نگرانی مادر و پدرم شده بود اما پدرم هر طور شده مادرم را به موقع به بیمارستان رسانده و من متولد شدم.

مادرم هرگاه خاطرات آن روز را برایم تعریف می کند صورتم را می بوسد زیرا معتقد است در آن روز، من خیلی هوای آن ها را داشته ام و آن قدر منتظر مانده ام تا مادرم به بیمارستان برسد و بعد به دنیا آمده ام!

روز تولدم برای والدین من یادآور خاطرات بسیار هیجان انگیز و خوشی است و به همین خاطر هر سال این روز خاص با شادمانی و جشن و مهمانی همراه می باشد تا برایم من نیز زیباترین و به یادماندنی ترین خاطرات رقم بخورد.

من همیشه قدردان خداوند هستم که به من فرصت زندگی کردن داده و چنین پدر و مادر مهربانی نصیبم کرده است و همواره سعی می کنم با احترام و کمک کردن به آن ها زحمات آن ها را جبران کنم.