انشای کوتاه درباره زندگی و مرگ برای پایه ششم و هفتم (خواندنی و زیبا)

انشا درباره تصاد زندگی و مرگ
انشا درباره تصاد زندگی و مرگ

نوشتن درباره زندگی بسیار فرح بخش و انرژی بخش است اما شاید گفتن و نوشتن از مرگ برای بسیاری از افراد کار ساده ای نباشد در حالی که این دو از یکدیگر جدا نبوده و تا جهان بوده و هست، مرگ و زندگی نیز در کنار هم معنا پیدا کرده اند.

در ادامه دو انشای زیبا درباره زندگی و مرگ برای دانش آموزان پایه ششم و هفتم آماده کرده ایم که امیدواریم الهام بخش شما عزیزان باشد، با آپرنگ باشید.

…..***…..

انشای کوتاه درباره زندگی و مرگ برای کلاس ششم

در دهکده ای کوچک دو پسربچه به نام آرمان و امید زندگی می کردند. آرمان کودکی پر انرژی و پر تحرک بود و همیشه لبخندی بر لب و شجاعتی غیر قابل وضف در دل داشت که او را به سمت تجربه های هیجان انگیز سوق می داد، در حالی که امید که سه سال بزرگ تر از آرمان بود دانایی و آگاهی در صدا و نگاهش موج می زد و آرامش در حرکاتش نمایان بود.

یک روز آرمان و امید در حال بازی در اطراف دهکده بودند که یک درخت بزرگ و سبز نظرشان را جلب کرد. آن درخت زیبا برگ های زیادی داشت و در آسمانش پرنده های کوچک با شادی پرواز می کردند.

آرمان با دیدن این منظره به دوستش گفت: “ببین وقتی همه چیز سبز و پر انرژی است زندگی چقدر خوب است”

امید با لبخند جواب داد:”بله! زندگی همیشه قشنگ است اما باید بدانیم زندگی مثل یک داستان بلند است که هر کدام از ما در این داستان نقش خود را بازی می کنیم، فراز و نشیب های را طی کرده تا با مرگ که نهایت زندگی است ملاقات کنیم.”

آرمان با حالتی غمگین گفت: “اما مرگ بسیار بد است!”

امید با آرامش گفت:”مرگ یک بخش از زندگی است، لحظه ای که انسان از زندگی در دنیای خاکی دست کشیده و به دنیای دیگر می رود. ما باید ایمان داشته باشیم که مرگ به معنای نیستی و نابودی نیست بلکه همه ما با مرگ به داستان بزرگ تری وصل می شویم.”

آرمان کمی فکر کرد، سپس با لبخند گفت: “اگر این طور است پس ما تا وقتی در این دنیا هستیم باید به خوبی زندگی کرده و خاطرات خوبی در کنار هم بسازیم تا با احساس خوب به استقبال مرگ برویم.”

امید گفت: “دقیقا! زندگی ارزشمند است و وظیفه ما در مقابل نعمت زندگی که به ما داده شده ایجاد لحظات خوب و شاد است. همه ما یک روز مرگ را تجربه می کنیم و تنها با خوب زندگی کردن است که می توانیم مرگ خوبی داشته و در لحظه وداع با دنیای خاکی، از احساس حسرت و افسوس خالی باشیم.”

آن ها لبخند بر لب و دست در دست هم به سمت دهکده بازگشتند در حالی که تصمیم گرفته بودند داستان زندگی شان را به بهترین شکل ممکن پیش برده و با هم خاطرات زیبایی خلق کنند.

انشای زیبا درباره زندگی و مرگ برای کلاس هفتم

ما انسان ها و البته همه موجودات زنده از خداوند دو هدیه دریافت کرده ایم. هدیه اول که همین حالا در اختیار داریم و تا لحظه ای که نفس می کشیم از آن بهره مند می باشیم زندگی است و هدیه دوم که درست زمانی که از نفس کشیدن دست می کشیم به دست می آوریم مرگ است.

مرگ و زندگی دو موهبتی هستند که هر یک بدون دیگری معنایش را از دست می دهد و تا زمانی که یکی از آن ها را در اختیار داریم از دیگری محروم هستیم. دو موهبتی که هرگز تحمل دیدن یکدیگر را ندارند اما به هم وابسته و در هم تنیده شده اند.

بسیاری از انسان ها از مرگ می ترسند و فقط زندگی را هدیه خداوند می دانند. علت ترس آن ها از مردن این است که مرگ را مترادف نیستی و پوچی می دانند و با وجودی که دم از ایمان به آخرت و دنیای پس از مرگ می زنند اما در واقع فکر می کنند با مرگ از بین خواهند رفت.

به نظر من مرگ و زندگی هرگز مقابل هم نیستند بلکه ادامه یکدیگر می باشند. مرگ پایان زندگی و آغازی برای یک شروع جدید در دنیایی دیگر است و اگر اعتقاد به دنیای پس از مرگ در انسان عمیق و حقیقی باشد، مردن هرگز ترسی در او ایجاد نکرده و در واقع نوعی هیجان ورود به دنیایی ناشناخته و کشف بخش های دیگر زندگی را به او می دهد.

مرگ و زندگی بدون وجود هم هرگز معنایی ندارند، مرگ است که به زندگی مفهوم و هدف می بخشد زیرا اگر مرگی در کار نبود و هر یک از ما زندگی ابدی داشتیم بسیاری از ابعاد شخصیتی مان شکوفا نمی شد و به نظرم زندگی نیز هدفش را از دست می داد.