انشاهای ادبی و زیبا درباره حاج قاسم سلیمانی (کلاس ششم و هفتم)

انشا درباره حاج قاسم سلیمانی برای پایه ششم و هفتم
انشا درباره حاج قاسم سلیمانی برای پایه ششم و هفتم

به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی در ادامه دو انشای زیبا درباره ایشان آماده کرده ایم که امیدوارم برای دانش آموزان پایه ششم و هفتم الهام بخش باشد. با آپرنگ باشید.

…..***…..

انشا درباره شهادت حاج قاسم سلیمانی برای کلاس ششم

چقدر تلخ و سوزنده بود غم از دست دادن بزرگ مردی که در دلش یک دنیا خوبی، شجاعت، رشادت و مردانگی را یک جا گنجانده بود. مردی از تبار مهربانی، امید و جسارت که گویی هرگز بویی از ترس و تسلیم شدن نبرده بود. کسی که ترس را نمی شناخت و تمام وجودش را عشق به خدا و مهر به مردم پر کرده بود.

همان مالک اشتر زمانه مان را می گویم که سال 98 به آرزویش رسید، پر کشید و ما را با دنیایی از غم و اندوه فقدان تنها گذاشت. همان حاج قاسمی را می گویم که بعد از رفتنش قاسم ها متولد شدند و برای ادامه راهش سلیمانی ها صف کشیدند.

حاج قاسم سلیمانی، سردار دل ها و سپهبد شهید دوران بود که نامش بر حافظه ذهن مان ثبت شده است. او از کنار ما رفت اما یادش در قلب های ایرانیان و مسلمانان سراسر دنیا زنده خواهد ماند و راهش تا ابد ادامه خواهد داشت.

حاج قاسم سلیمانی محبوب همه مردم از هر قشر و هر فرهنگ بود، او مرزهای طبقاتی را شکسته بود و به کوچک و بزرگ عشق می ورزید. آن قدر بزرگ بود که کوچک دلانی که چشمان شان به کوچک دیدن عادت کرده بود نتوانستند حضورش را تحمل کنند و او را شهادتی که همه آرزویش بود رساندند.

هرگز سخنرانی های پر صلابتش را فراموش نمی کنم که با هر کلمه و هر جمله و هر نگاهش آتش ترس به دل دشمنان می انداخت. او نماد مردانگی و آزادگی، اسوه مهربانی و اقتدار و الگوی هر انسان آزاده ای بود و هست.

از حاج قاسم گفتن سخت است وقتی می دانی هر چه بنویسی و بنویسی هرگز حق کلام ادا نخواهد شد و هرگز نخواهی توانست او را آن طور که شایسته مقامش است توصیف کنی. روحش قرین رحمت الهی و جایگاهش بهشت باد.

انشا درباره حاج قاسم سلیمانی برای کلاس هفتم

سالروز شهادت شما فرا رسیده است حاج قاسم، سردار شهید! چقدر سخت بود این سال ها و چقدر تلخ گذشت غم فقدان شما برای مایی که با نگاه کردن به سیمای مهربان و گوش سپردن به سخنان کوبنده تان سراسر امید و غرور می شدیم.

عاشق شهادت بودید و خداوند شما را در زمستان 98 به آرزوی تان رساند، اما مگر نمی دانستید که با رفتن خود آتش به دل امت ایران می زنید؟ مگر نمی دانستید ستمدیدگان دنیا چشم امیدشان را به شما دوخته اند؟ مگر نمی دانستید دست راست رهبر معظم انقلاب هستید و دل ما به حضور شما گرم و قرص است که این قدر آرزوی رفتن داشتید؟

مراسم تشییع پیکرتان هرگز از خاطرها پاک نمی شود، ازدحام جمعیتی که برای وداع با شما به خیابان ها آمده بودند وصف نشدنی بود، گریه ها و فریادها و آه هایی که گوش زمان را کر کرده بود و قلب هایی که از شدت غم و غصه سوخته و خاکستر شده بود.

شهادت گوارای وجود شما باد اما برای ما غم و غصه باقی ماند. آری! دشمنان که به خیال خود توانسته بودند شما را از میدان به در کنند بعد از شهادت شما هلهله سر دادند، غافل از این که از دل غصه های ما هزاران هزار قاسم سلیمانی متولد شد، بعد از آن بود که هزاران هزار نوزاد هم نام شما شدند و هزاران هزار کودک و نوجوان با خود عهد بستند راه تان را تا ابد ادامه دهند.

شما زنده اید، همیشه شهید زنده بودید و تا ابد نام و یادتان در دل ما عاشقان امام حسین خواهد درخشید. سرباز وطن! سالروز شهادت تان مبارکت باد …